×
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
بگفت این و زد نیزه را بر زمین
برآهیخت شمشیر تیز از کمین
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۱ - بازگشتن ورقه به حی بنی شیبه
بر آید چو ضرغام مرگ از کمین
زند مرد را ناگهان برزمین
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه
برفتش سبک جبرئیل امین
نهاده نبی روی را بر زمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید
ز شمشیر او لعل جای کمین
بریزد ز کف زر به روی زمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱ - در مردانگی گرشاسب گوید
کنون گر سپهرم نسازد کمین
بگویم به فرمان شاهِ زمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
هر ایرانیی در کمند و کمین
کشیدی همی هندوی بر زمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۴ - شگفتی جزیره قالون و جنگ گرشاسب با سگسار
هر ایرانیی تاختند از کمین
فکندند از ایشان یکی بر زمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام
بر چشمه شیری شخاوان زمین
دمان بر دم گوری اندر کمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام
یکی را چنان کوفت گرز از کمین
که ماند اسپ با مرد زیر زمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۰ - رفتن گرشاسب به درگاه شاه روم و کمان کشیدن
ز شاهان و از خسروان زمین
بسی خواستند از شه ما همین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او
بسان تنی بی روان بُد زمین
هوا چون دژم سوکیی دل غمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او
نگارنده از خون سنان ها زمین
گشاینده مرگ از کمان ها کمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه
زچنگال پرخونش جای کمین
شده لاله در لاله روی زمین
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب
پس از دشت و که خیل ایران زمین
زمین گشادند ناگه چهل سو کمین