نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
نه جباری خویش را کم کند
نه در پیش ما پشت را خم کند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۹ - سوگند نامه اسکندر به سوی مادر
تب مرگ چون قصد مردم کند
علاج از شناسنده پی گم کند
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بیوفایی دنیا
عاقبتت چونکه به مردم کند
دست به دستت ز میان گم کند
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
چون دمی در گل دمد آدم کند
وز کف و دودی همه عالم کند
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
خاک را مهد بنی آدم کند
باد را نه ماههٔ مریم کند
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
از عصائی سنگ را زمزم کند
گندمی تخم عصی آدم کند
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
دود را بی آتشی انجم کند
سنگ آتش آرد و هیزم کند
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
تا شبان بنشیند و ماتم کند
چه عجب گر از چنین کس غم کند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۹ - اعتراض مریدان در خلوت وزیر
گاه نقشش دیو و گه آدم کند
گاه نقشش شادی و گه غم کند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او
چون بدین قبض التفاتی کم کند
باد اصرار آتشش را دم کند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۹ - عقول خلق متفاوتست در اصل فطرت و نزد معتزله متساویست تفاوت عقول از تحصیل علم است
تجربه و تعلیم بیش و کم کند
تا یکی را از یکی اعلم کند
سعدی » بوستان » باب ششم در قناعت » بخش ۱۴ - گفتار در صبر بر ناتوانی به امید بهی
خدایی که از خاک مردم کند
عجب باشد ار مردمی گم کند
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۹
تا پری را چون تو خواندم دوری از مردم کند
لاجرم تعریف بیش از حد کسان را گم کند
وه چه شوق است اینکه میخواهم جهان بین مرا
توسنت با خاک ره یکسان بزیرسم کند
وقت نیک و بد چه باشد جام می در گردش آر
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۷
هرچند بیخم میکَنی، وصلت گرم خرم کند
بازم نهال زندگی پا در زمین محکم کند
شد با من مجنون صفت آهوی چشمت آشنا
این آشنایی آخرم بیگانه از عالم کند
در کعبه کویش دلا از راه نومیدی درآ
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
هر که سخن را به سخن ضم کند
قطره ای از خون جگر کم کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۴
خط مگر با آن لب میگون مرا همدم کند
زور این می را مگر بیهوشدارو کم کند
گرچه دارد حجت ناطق زعیسی در کنار
گفتگوی منکران خون در دل مریم کند
گر بود طوطی، که زنگ خاطر من می شود
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲۵
آسمان از برق آهم دست و پا را گم کند
شور اشک من نمک در دیده انجم کند
از بهشت جاودان آورد آدم را برون
تا چه با اولاد آدم خوردن گندم کند
هر که را پهلوی چربی هست از خوان نصیب
[...]