خط مگر با آن لب میگون مرا همدم کند
زور این می را مگر بیهوشدارو کم کند
گرچه دارد حجت ناطق زعیسی در کنار
گفتگوی منکران خون در دل مریم کند
گر بود طوطی، که زنگ خاطر من می شود
هر که را با خویش آن آیینه رو محرم کند
سبزه خاکش برآید سرمه آلود از زمین
عشق هر کس را به اسرار نهان محرم کند
خون کند کفران نعمت باده را در ساغرش
هر که با جام سفالین یاد جام جم کند
اشک بلبل را به دامن رهنمایی کند
گل ز روی لطف اگر دلجویی شبنم کند
هر که صائب نرگس خندان او را دیده است
چشم آهو را خیال حلقه ماتم کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی لب و تاثیر آن بر دل اشاره میکند و از می و عشق صحبت میکند. او به وجود ناطق و حجت در کنار منکران اعتقادات اشاره دارد و همچنین به جاذبههای عاشقانه و اسرار نهفته در دلها میپردازد. تصویری از طوطی و آیینه به عنوان نماد نزدیکی و محرمیت ارائه میدهد و بر این نکته تأکید دارد که عشق و زیبایی میتواند دلها را به هم نزدیک کند و خشم را در برابر نیازها و کمبودها از بین ببرد. در نهایت، با استفاده از تصاویری چون بلبل و گل، به ارتباط بین عشق و زیبایی میپردازد و چشمان پر از حزن آهو را به عنوان نمادی از عشق و غم معرفی میکند.
هوش مصنوعی: اگر آن لبهای شیرین با خط خودم همراهی کند، شاید این نوشیدنی قوی اثرش را کم کند و من را بیهوش کند.
هوش مصنوعی: هرچند که عیسی با دلایل روشن خود در کنار من برای منکران حق صحبت میکند، اما هنوز هم میتواند قلب مریم را به درد آورد.
هوش مصنوعی: اگر طوطیای بود که میتوانست به خاطر من رنگ و لعابی بدهد، هر کسی که با خود آن آیینه را محرم کند، تحت تأثیر آن قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: سبزه از خاک برمیخیزد و رنگ سرمهای به خود میگیرد؛ عشق هر فردی را به رازهای پنهان آشنا میسازد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در هنگام نوشیدن، یاد جام جم (جامی افسانهای که صاحبش به ثروت و هنر دست مییابد) را میکند و به غفلت از نعمت شراب میپردازد، حقیقتاً نعمت باده را نادیده گرفته و در واقع کفران کرده است.
هوش مصنوعی: اگر گل با محبت و مهربانی به بلبل دلجویی کند، اشکهای او را به دامن خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که به زیبایی نرگس خندان صائب نگاه کرده باشد، وقتی چشم آهو را میبیند، به یاد غم و اندوه میافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا پری را چون تو خواندم دوری از مردم کند
لاجرم تعریف بیش از حد کسان را گم کند
وه چه شوق است اینکه میخواهم جهان بین مرا
توسنت با خاک ره یکسان بزیرسم کند
وقت نیک و بد چه باشد جام می در گردش آر
[...]
آسمان از برق آهم دست و پا را گم کند
شور اشک من نمک در دیده انجم کند
از بهشت جاودان آورد آدم را برون
تا چه با اولاد آدم خوردن گندم کند
هر که را پهلوی چربی هست از خوان نصیب
[...]
تند خویی مرد را بیقدر در عالم کند
باده از جوشیدن بسیار، خود را کم کند
سر برون آورد عکس از روزن آیینه گفت:
فیض صحبت میتواند سنگ را آدم کند!
قامت از پیری نگردد اهل غیرت را دوتا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.