سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۰ - فی مذمّة اهل التّعصّب و نصیحة الفریقین وفّقهما اللّٰه تعالی
شهرهام تا رسد پیام و سلام
خواجهام تا بُوَم غلام غلام
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۵ - التمثیل فی شکر هدایةالاسلام
هریک از شادی ره اسلام
یاد میکرد بر گشاده کلام
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی سقراط با شاگردش در دم مرگ
گفت اگر تو باز یابیم ای غلام
دفن کن هر جا که خواهی والسلام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند
ای تو باب مظهر و سرّ کلام
هم بتو گفته است حقّ خود را سلام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۲ - اشاره به حدیث غدیرخم
مرتضی را بود جبریلش غلام
زآنکه استادش بد از سرّ کلام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
معنی حقّ اوست یعنی در کلام
ختم این معنی باو شد والسّلام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
علم اسرار و معانیّ کلام
پیش عطّار است جمله والسّلام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۰ - تنبیه به حال کسانی که در عمل قاصرند و مردم را بدان فرمایند، و مناظرهٔ شیخ شبلی و شیخ ابوالحسن نوری قدس سرهما
چون شنید از شیخ نوری او سلام
پس علیکش گفت شیخ خوش کلام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۰ - تنبیه به حال کسانی که در عمل قاصرند و مردم را بدان فرمایند، و مناظرهٔ شیخ شبلی و شیخ ابوالحسن نوری قدس سرهما
هیچ میدانی که گفته از کلام
چون نمیدانی چگویم والسّلام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
هر کتابی کوبرون شد زین کلام
رو بسوزان جمله را تو والسلام
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل
گر شود عالم سراسر پر غلام
عاقبت محمود باید والسلام
عطار » اشترنامه » بخش ۳۰ - رسیدن سالك با پردۀ هفتم
کرد بروی از ارادت یک سلام
داد وی در هر سلامی بی کلام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۸ - یافتن رسول روم امیرالمؤمنین عمر را رضیالله عنه خفته به زیر درخت
کرد خدمت مر عمر را و سلام
گفت پیغامبر سلام آنگه کلام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱ - سر آغاز
گردد آتش بر تو هم برد و سلام
ای عناصر مر مزاجت را غلام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷ - نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود
ای که شیران مر سگانش را غلام
گفت امکان نیست خامش والسلام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۶ - امیر کردن رسول علیهالسلام جوان هذیلی را بر سریهای کی در آن پیران و جنگ آزمودگان بودند
قل تعالوا قل تعالوا ای غلام
هین که ان الله یدعوا للسلام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۰ - حکایت محمد خوارزمشاه کی شهر سبزوار کی همه رافضی باشند به جنگ بگرفت اما جان خواستند گفت آنگه امان دهم کی ازین شهر پیش من به هدیه ابوبکر نامی بیارید
اتصالی که نگنجد در کلام
گفتنش تکلیف باشد والسلام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۱ - قصهٔ آن شخص کی دعوی پیغامبری میکرد گفتندش چه خوردهای کی گیج شدهای و یاوه میگویی گفت اگر چیزی یافتمی کی خوردمی نه گیج شدمی و نه یاوه گفتمی کی هر سخن نیک کی با غیر اهلش گویند یاوه گفته باشند اگر چه در آن یاوه گفتن مامورند
گفت ای شه هستم از دار السلام
آمده از ره درین دار الملام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵ - حکایت غلام هندو کی به خداوندزادهٔ خود پنهان هوای آورده بود چون دختر را با مهترزادهای عقد کردند غلام خبر یافت رنجور شد و میگداخت و هیچ طبیب علت او را در نمییافت و او را زهرهٔ گفتن نه
چونک خاتون کرد در گوش این کلام
روز دیگر رفت نزدیک غلام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۹ - باز دادن شاه گنجنامه را به آن فقیر کی بگیر ما از سر این برخاستیم
یا به نوبت گه سکوت و گه کلام
احولانه طبل میزن والسلام