گنجور

عطار » منطق‌الطیر » در تعصب گوید » حکایت رفتن مصطفی بسوی غار و خفتن علی در بسترش

 

تو رها کن سر به مهر این واقعه

مرد حق شو روز و شب چون رابعه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » به کعبه رفتن رابعه

 

تا نباشد عاشقی چون رابعه

کی شناسد قدر صاحب واقعه

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » نکته‌ای که شیخ بصره از رابعه پرسید

 

رفت شیخ بصره پیش رابعه

گفت ای در عشق صاحب واقعه

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

تو مباش آخر چنان کز جرعهٔ

ره به پهلو میروی چون رقعهٔ

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۱۱ - الحكایة ‌و التمثیل

 

رفت دزدی در سرای رابعه

خفته بود آن مرغ صاحب واقعه

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸ - التزام کردن خادم تعهد بهیمه را و تخلف نمودن

 

گونه‌گون می‌دید ناخوش واقعه

فاتحه می‌خواند او والقارعه

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس

 

طبل افلاسم به چرخ سابعه

رفت و تو نشنیده‌ای بد واقعه

مولانا
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

هستی همه ذلت و هوان است و ضعه

زین مرحله هر که رفت الله معه

بگذر به زمین نیستی تا یابی

فی الارض مراغما کثیرا و سعه

جامی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱ - ساقی نامه

 

برقص از پی برقع و مقنعه

که خمیازه گیرد ره صومعه

عرفی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۹ - گرفتار شدن پادشاه به دست زنگیان

 

باشدت در هر طرف صد مزرعه

گله ها هم مرتعه در مرتعه

ملا احمد نراقی
 
 
sunny dark_mode