گنجور

فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۱

 

چهارم که خوانند اهتو خوشی

همان دست‌ورزان ابا سرکشی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۳

 

بیاموز و بشنو ز هر دانشی

که یابی ز هر دانشی رامشی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی

 

ازان زخم آن پهلو آتشی

که سامیش گرزست و تیر آرشی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۵

 

نجوید همی جز همه ناخوشی

به گفتار و کردار و گردنکشی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۳

 

که گر مست شد بنده از بیهشی

نمود اندران بیهشی سرکشی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴

 

کسی کو خرد دارد و باهشی

نباید گزیدن جز از خامشی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۳۷

 

فرستادهٔ شهریاران کشی

به غمری برد راه و بیدانشی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۱

 

نبرداشتند از کسی سرکشی

بلندی و تندی و بی‌دانشی

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

بتی دید پر ناز و زیب و کشی

همه سر به سر دلکشی و خوشی

عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

برانگیخت آن باره آتشی

به کف آهنین نیزه سی رشی

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها

 

که نامش به سوی دری چون کشی

یکی سنگه خواندش و دیگر تشی

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

به ناز و خَندِه و بازی و خَوشّی،

بِدو گُفتِ ایْ همه خوبی و گَشّی:

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

هر آن کاو برمنش با شد به گشی

نباشد عیش او را هیچ خوشی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

منش بر آسمان دارد به گشّی

و با مردم نیامیزد به خوشی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

گرفته گل ازیشان زیب و خوشی

چنان چون تازه نرگس ناز و گشّی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست

 

نباشد دوستی را هیچ خوشی

چو باشد دوستی با عجب و گشّی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

بشد روز وصال و روز خوشی

که من با دوست کردم ناز و گشّی

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۱۳
sunny dark_mode