سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲
با تو مرا سوختن اندر عذاب
به که شدن با دگری در بهشت
بوی پیاز از دهن خوبروی
نغزتر آید که گل از دست زشت
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۱
پدر چون دور ِ عمرش منقضی گشت
مرا این یک نصیحت کرد و بُگذشت
سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۵
زر به اَمرَد کسی دهد به گزاف
که نداند طریقت زردشت
هر کجا سرو قامتی بینی
چشم در روی کن، خیو در مشت
چون نه کونش دری ّ و نه شلوار
[...]
سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۶
دی مردکی آب پشت میریخت به دشت
میگفت و ازین حدیث می در نگذشت
باری چو گناهکار میباید بود
هم در کف پاک به که در کون پَلشت
سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۷
تَتَری گر کشد مُخَنَّث را
تتری را دگر نباید کشت
چند باشد چو جِسر بغدادش
آب در زیر و آدمی در پشت؟
سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز
وگر خشم گیرد ز کردارِ زشت
چو بازآمدی ماجرا درنوشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز
رعیّت نشاید به بیداد کُشت
که مر سلطنت را پناهند و پشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۴ - در معنی شفقت بر حال رعیت
شنیدم که جمشید فرخسرشت
به سرچشمهای بر به سنگی نوشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۲ - گفتار اندر نگه داشتن خاطر درویشان
به بانگ دهل خواجه بیدار گشت
چه داند شب پاسبان چون گذشت؟
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف
که خلقی بر او روی دارند و پشت
نه رای است خلقی به یک بار کشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۲ - در نواخت رعیت و رحمت بر افتادگان
مزن بانگ بر شیرمردان درشت
چو با کودکان برنیایی به مشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۳ - حکایت در این معنی
شنید این سخن پیر خم بوده پشت
به تندی برآورد بانگی درشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۱ - حکایت زورآزمای تنگدست
ز جور شکم گل کشیدی به پشت
که روزی محال است خوردن به مشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۵ - گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده
به خردان مفرمای کار درشت
که سندان نشاید شکستن به مشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۵ - گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده
یکی را که دیدی تو در جنگ پشت
بکش گر عدو در مصافش نکشت
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۵ - گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده
سواری که در جنگ بنمود پشت
نه خود را که نام آوران را بکشت
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل
برش تنگدستی دو حرفی نبشت
که ای خوب فرجام نیکو سرشت
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت
سراپای حالش دگرگونه گشت
بر این ماجرا مدتی بر گذشت
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۹ - حکایت حاتم طائی و صفت جوانمردی او
سماطی بیفکند و اسبی بکشت
بهدامن شکر دادشان، زر به مشت
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۰ - حکایت در آزمودن پادشاه یمن حاتم را به آزادمردی
مرا بار لطفش دو تا کرد پشت
به شمشیر احسان و فضلم بکشت