گنجور

 
۱
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۱۵۲
 

سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۲

 

با تو مرا سوختن اندر عذاب

به که شدن با دگری در بهشت

بوی پیاز از دهن خوبروی

نغزتر آید که گل از دست زشت

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳۱

 

پدر چون دور ِ عمرش منقضی گشت

مرا این یک نصیحت کرد و بُگذشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۵

 

زر به اَمرَد کسی دهد به گزاف

که نداند طریقت زردشت

‌هر کجا سرو‌ قامتی بینی

‌چشم در روی کن، خیو در مشت

‌چون نه کونش دری ّ و نه شلوار

[...]

۶ بیت
سعدی
 

سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۶

 

دی مردکی آب پشت می‌‌ریخت به دشت

می‌‌گفت و ازین حدیث می ‌در نگذشت

‌باری چو گناهکار می‌‌باید بود

‌هم در کف پاک به که در کون پَلشت

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » خبیثات و مجالس الهزل » خبیثات » شمارهٔ ۷

 

تَتَری گر کشد مُخَنَّث را

تتری را دگر نباید کشت

‌چند باشد چو جِسر بغدادش

‌آب در زیر و آدمی در پشت؟

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز

 

وگر خشم گیرد ز کردارِ زشت

چو بازآمدی ماجرا درنوشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سر‌آغاز

 

رعیّت نشاید به بیداد کُشت

که مر سلطنت را پناهند و پشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۴ - در معنی شفقت بر حال رعیت

 

شنیدم که جمشید فرخ‌سرشت

به سرچشمه‌ای بر به سنگی نوشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۲ - گفتار اندر نگه داشتن خاطر درویشان

 

به بانگ دهل خواجه بیدار گشت

چه داند شب پاسبان چون گذشت؟

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف

 

که خلقی بر او روی دارند و پشت

نه رای است خلقی به یک بار کشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۲ - در نواخت رعیت و رحمت بر افتادگان

 

مزن بانگ بر شیرمردان درشت

چو با کودکان برنیایی به مشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲۳ - حکایت در این معنی

 

شنید این سخن پیر خم بوده پشت

به تندی برآورد بانگی درشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۱ - حکایت زورآزمای تنگدست

 

ز جور شکم گل کشیدی به پشت

که روزی محال است خوردن به مشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۵ - گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده

 

به خردان مفرمای کار درشت

که سندان نشاید شکستن به مشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۵ - گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده

 

یکی را که دیدی تو در جنگ پشت

بکش گر عدو در مصافش نکشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۳۵ - گفتار اندر تقویت مردان کار آزموده

 

سواری که در جنگ بنمود پشت

نه خود را که نام آوران را بکشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل

 

برش تنگدستی دو حرفی نبشت

که ای خوب فرجام نیکو سرشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت

 

سراپای حالش دگرگونه گشت

بر این ماجرا مدتی بر گذشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۹ - حکایت حاتم طائی و صفت جوانمردی او

 

سماطی بیفکند و اسبی بکشت

به‌دامن شکر دادشان‌، زر به مشت

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۲۰ - حکایت در آزمودن پادشاه یمن حاتم را به آزادمردی

 

مرا بار لطفش دو تا کرد پشت

به شمشیر احسان و فضلم بکشت

۱ بیت
سعدی
 
 
۱
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۸۰
۱۵۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۰۲۸