فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۴
تو خون سر بیگناهان مریز
نه اندر بن غار بیبن گریز
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را
گرفتن ره دشمن اندر گریز
مفرمای و خون زبونان مریز
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶ - عاشق شدن شیده پسر افراسیاب بر بانو گشسب در میدان شکار
نه یارای ماندن نه پای گریز
دو چشمش چو سیل روان اشک ریز
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۱ - آمدن سپاه از چین و تدبیر آتبین
پیاده شود بی گمان ریز ریز
سواران از این سنگ گیرد گریز
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۱
ای ماه ز سودای تو در آتش تیز
چون سوخته گشتم آبرویم بمریز
چون چرخ ستیزهروی با من مستیز
من در تو گریختم تو از من مگریز
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۷ - در نصیحت فرزند خویش محمد
گوهر نیک را ز عِقد مریز
وآنکه بدگوهر است ازو بگریز
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را
ستیزنده از تیغ سیماب ریز
چو سیماب کرده گریزا گریز
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۰ - در مدح ملک فخرالدین بهرامشاه بن داود
با کفَش این چشمهٔ سیمابریز
خوانده چو سیماب گریزا گریز
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۲ - مقالت دوازدهم در وداع منزل خاک
رخنه کن این خانهٔ سیلابریز
تا بُوَدَت فرصت راهِ گریز
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
گر روی این ره تو دنیائی بریز
بعد از آن از أهل دنیا کن گریز
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره
گر تو ایمان خواهی از هستی گریز
جام هستی کرده مغرورت بریز
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۲۶ - التّقدیر
حکمی که ازو چاره نباشد پرهیز
فرموده و امر کرده از وی بگریز
وانگه به میان امر و نهیش عاجز
درمانده جهانیان که کژدار و مریز
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۷ - آتش کردن پادشاه جهود و بت نهادن پهلوی آتش کی هر که این بت را سجود کند از آتش برست
در خدای موسی و موسی گریز
آب ایمان را ز فرعونی مریز
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۴ - دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
هرچه بینی سود خود زان میگریز
زهر نوش و آب حیوان را بریز
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را
جوی دیدی کوزه اندر جوی ریز
آب را از جوی کی باشد گریز
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲ - تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول خود معشوق را در باغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر میکرد و میگفت کی عَسی أَنْ تَکْرَهوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ
که زیان کردم عسس را از گریز
بیست چندان سیم و زر بر وی بریز
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۶۵ - فرستادن میکائیل را علیهالسلام به قبض حفنهای خاک از زمین جهت ترکیب ترتیب جسم مبارک ابوالبشر خلیفة الحق مسجود الملک و معلمهم آدم علیهالسلام
خاک لرزید و درآمد در گریز
گشت او لابهکنان و اشکریز
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۸ - بردن روبه خر را پیش شیر و جستن خر از شیر و عتاب کردن روباه با شیر کی هنوز خر دور بود تعجیل کردی و عذر گفتن شیر و لابه کردن روبه را شیر کی برو بار دگرش به فریب
خر ز دورش دید و برگشت و گریز
تا به زیر کوه تازان نعل ریز