گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۹

 

چو پیروز گردی ز کس خون مریز

که شد دشمن بدکنش در گریز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۴

 

تو خون سر بیگناهان مریز

نه اندر بن غار بی‌بن گریز

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را

 

گرفتن ره دشمن اندر گریز

مفرمای و خون زبونان مریز

اسدی توسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰ - داستان پلاطُس

 

وگرنه که یابد ز قیصر گریز

بیکبارگی خون ادنی بریز

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۸۱ - آمدن سپاه از چین و تدبیر آتبین

 

پیاده شود بی گمان ریز ریز

سواران از این سنگ گیرد گریز

ایرانشان
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۱

 

ای ماه ز سودای تو در آتش تیز

چون سوخته گشتم آبرویم بمریز

چون چرخ ستیزه‌روی با من مستیز

من در تو گریختم تو از من مگریز

انوری
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۷ - در نصیحت فرزند خویش محمد

 

گوهر نیک را ز عِقد مریز

وآنکه بد‌گوهر است ازو بگریز

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۶ - کشتن سرهنگان دارا را

 

ستیزنده از تیغ سیماب ریز

چو سیماب کرده گریزا گریز

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۰ - در مدح ملک فخرالدین بهرامشاه بن داود

 

با کفَش این چشمهٔ سیماب‌ریز

خوانده چو سیماب گریزا گریز

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۲ - مقالت دوازدهم در وداع منزل خاک

 

رخنه کن این خانهٔ سیلاب‌ریز

تا بُوَدَت فرصت راهِ گریز

نظامی
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

گر تو ایمان خواهی از هستی گریز

جام هستی کرده مغرورت بریز

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۲۶ - التّقدیر

 

حکمی که ازو چاره نباشد پرهیز

فرموده و امر کرده از وی بگریز

وانگه به میان امر و نهیش عاجز

درمانده جهانیان که کژدار و مریز

اوحدالدین کرمانی
 
 
۱
۲
۳