اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۴۰
به بین نشود کس به تکبّر کردن
نتوان به تکلّف شبه را دُر کردن
از برف توان کوزه برآورد ولی
حسرت خورد آن کس به گِه پُر کردن
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۸ - در بیان آنکه طلب دو است و راه نیز دو، سید برهانالدین محقق را رضیاللّه عنه پرسیدند که «راه را پایان هست یا نی؟» فرمود که «راه را پایان هست اما منزل را پایان نیست زیرا سیر دو است یکی تا خدا و یکی در خدا؛ آنکه تا خداست پایان دارد زیرا گذر از هستی است و از دنیا و از خود اینهمه را آخر است و پایان اما چون به حق رسیدی بعد از آن سیر در علم و اسرار معرفت خداست و آن را پایان نیست.»
میتوان از خودی گذر کردن
زین جهان فنا سفر کردن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
ملک عهد را خبر کردن
راه انصاف را نظر کردن
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱
خیال خود همه باید، ز سر به در کردن
دگر به عالم سودای او گذر کردن
زمان زمان به جهانی رسیدن عشقش
وزان جهان به جهانی دگر سفر کردن
به منزلی که نباشد حبیب اگر باشد
[...]
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۸
بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن
نشان پای نو آزرده نظر کردن
نهادهایم همه سوی آستان تو روی
بعزم کعبه مبارک بود سفر کردن
لب تو همدم ما چون بریم از آن سر زلف
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۷
چه باشد شیوهٔ عاشق؟ به معشوقان نظر کردن
چه باشد کار معشوقان؟ دل عاشق سپر کردن
در آن وادی که طاوس ملایک پر بیندازد
مگس را اندران میدان چه فکر بال و پر کردن؟
نگویم از سر و از جان به پیش روی آن جانان
[...]
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۸
مرا از زخم شمشیرت نمی شاید حذر کردن
بپیش زخم شمشیر تو باید جان سپرکردن
اگرچه سر نهم بر خاک پیش رهروان تو
ولی با منکران ره نخواهم سربسر کردن
نگویم از دل و از جان بپیش روی آن جانان
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات از رسالهٔ جلالیه » شمارهٔ ۴۳
کسی هم بوده کز شوخی بزور یک نظر کردن
تواند صد هزاران خانه را زیر و زبر کردن
کسی هم بوده کز مردم اگر عالم شود خالی
تواند در دل جن و ملک مهرش اثر کردن
کسی هم بوده از دلها اگر نبود اثر پیدا
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹۷
سرشک تلخ را مشک بود صاحب اثر کردن
وگرنه سهل باشد آب شیرین را گهر کردن
پر تیر تو می ریزد به خاک ای شمع بی پروا
ندارد صرفه ای پروانه را بی بال و پر کردن
چنان خود را درین دریای پر شور سبک کردم
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹۸
ز کوی یار آسانی کی توان قطع نظر کردن؟
که بیرون رفتن از دنیاست از کویش سفر کردن
مشو غافل ز حال زیردستان در زبردستی
که سر را پاس می دارد به زیر پا نظر کردن
تپیدن های دل آماده است این مژدگانی را
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۸
خوشا ذوق فنا و وحشت ساز شرر کردن
ز سر تا پای خود محو یک انداز نظرکردن
غرور ناز و آنگه خاک گردیدن چه ننگست این
حیا کن از دم تیغی که میباید سپر کردن
حوادثکمکند آشفته اوضاع ملایم را
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۹
دل روشن چه لازم تیره از عرض هنر کردن
ز جوهر خانهٔ آیینه را زیر و زبر کردن
به غیر از معنی خواری ندارد نقد تحصیلی
کتاب حرص را شیرازه از مد نظر کردن
اگر چون آفتاب آیینهٔ همت جلا گردد
[...]
بیدل دهلوی » ترجیع بند
ای کمالِ تو خاک زر کردن
یعنی از حق به خود نظر کردن
هرچه آید ز دست غیر از عشق
صرفهات نیست جز حذر کردن
کمرِ جهدِ اختیار مبند
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفتوگوی دو شاه
معاهده است فقط از برای خرکردن
وز آل میان خر خود را ز پل بدرکردن