خیال خود همه باید، ز سر به در کردن
دگر به عالم سودای او گذر کردن
زمان زمان به جهانی رسیدن عشقش
وزان جهان به جهانی دگر سفر کردن
به منزلی که نباشد حبیب اگر باشد
سودا دیده نباید، در آن نظر کردن
چو شمع در نظر او شبی هوس دارم
به پا ستادن و خوش خدمتی به سر کردن
مطولست به غایت حکایت عشقش
نمیتوان به عبارات مختصر کردن
فرو مکش سخن موی در میان ای دل
چه لازمست سخن را درازتر کردن
دل مرا که به بویی است قانع از تو چو مشک
چه باید این همه خونابه در جگر کردن؟
درین هوس که تویی باید اول ای سلمان
هوای دنیی و عقبی ز سر به در کردن
به باد، جان به تمنای دوست بر دادن
ز خاک سر به تماشای یار بر کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی است. شاعر به توصیف حالاتی میپردازد که در عشق تجربه میکند و از نیاز به رهایی از دغدغهها و دنیای مادی سخن میگوید. او عشق را حرکتی به سوی جهانی دیگر میداند و تأکید میکند که در نبود محبوب، نمیتوان به زندگی ادامه داد. همچنین، شاعر احساسات عمیق خود را به تصویر میکشد و این که چگونه عشقش نمیتواند در کم گفتاری خلاصه شود. در نهایت، او از دل خود که به بوی محبوب قانع است، میگوید و میخواهد تمامی وابستگیهای دنیوی را کنار بگذارد تا به سوی محبوبش برود.
هوش مصنوعی: همه باید خیال خود را کنار بگذارند و از آن خلاص شوند تا بتوانند به دنیای عشق و آرزوی او پا بگذارند.
هوش مصنوعی: زمانی فرامیرسد که عشق او جهانی را تجربه میکند و از آن جهان به جهانی دیگر سفر میکند.
هوش مصنوعی: اگر در جایی که محبوبی حضور ندارد، فقط رویای او در ذهن باشد، بهتر است به آن مکان ننگریست.
هوش مصنوعی: در حضور او، همچون شمعی نورانی میدرخشم و آرزو دارم که شب را به پا ایستاده و به خدمت او بپردازم.
هوش مصنوعی: حکایت عشق او بسیار طولانی و پیچیده است و نمیتوان آن را با کلمات کوتاه و مختصر بیان کرد.
هوش مصنوعی: ای دل، لازم نیست حرف را کش بدهی و طولانیاش کنی. فقط کافی است که به جای پرداختن به جزئیات بیمورد، به اصل مطلب بپردازی.
هوش مصنوعی: دل من که به بوی تو راضی است مانند مشک، چرا باید این همه درد و رنج را در درون تحمل کند؟
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف و خواستههای معنوی، ابتدا باید از آرزوهای دنیوی و آخرتی دست کشید و آنها را کنار گذاشت.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و آرزوی معشوق، جان خود را به چالش کشیدن و از خاک برخواستن تا یار را تماشا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدیده سوی تو حیف آیدم گذر کردن
نشان پای نو آزرده نظر کردن
نهادهایم همه سوی آستان تو روی
بعزم کعبه مبارک بود سفر کردن
لب تو همدم ما چون بریم از آن سر زلف
[...]
معاهده است فقط از برای خرکردن
وز آل میان خر خود را ز پل بدرکردن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.