گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۱ - در طلب کاغذ گوید

 

ای خداوندی که درمعراج قدر و منزلت

تا به جایی همتت برشد که فکرت بر نشد

خاک‌پای تست آنکش کیمیا داند خرد

بر مسی هرگز فکندش آسمان کان زر نشد

نوک کلک تاست آن کش جوهری داند صدف

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح ظهیرالدین و شکایت از روزگار

 

یک واقعه نماند که بر من به سر نشد

یک قاعده نماند که زیر و زبر نشد

گفتم درین جوانی چون نیست پایدار

دستی به کام دل بزنم هم به سر نشد

یا دولتست یا هنر از دو یکی‌ست زانک

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۳ - داستان پیر و مرید

 

تا خط زهد تو مزور نشد

دیده بدو تر شد و او تر نشد

نظامی
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز

 

کوزه‌ی چشم حریصان پر نشد

تا صدف قانع نشد پر در نشد

مولانا
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱

 

هر کس که پیش تیر ملامت سپر نشد

هرگز میان حلقهٔ عشاق سر نشد

ذوق جفا و لذت پیکان غم نیافت

هر دل که زخم تیر بلا را سپر نشد

هر کو غمی ندید و فراقی نیازمود

[...]

ناصر بخارایی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

ذوقی ز می نزاد که صد شور و شر نشد

بی باکی از مذاق خم می بدر نشد

این رسم های تازه ز حرمان عهد ماست

عنقا به روزگار کسی نامه بر نشد

باز این چه آفتست درخت امید را

[...]

نظیری نیشابوری
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸

 

چشم از جهان که بست که آن دیده ور نشد

قطع نظر که کرد که صاحبنظر نشد

گرد از رخ گهر نتوان شست زاب او

رفع ملال خاطر ما از هنر نشد

درمان روزگار چه دردیست جانگداز

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱۶

 

خط ترا که دید که زیر و زبر نشد

این رشته راکه یافت که بی پاوسرنشد

دل آب ساختم به امید گهر شدن

دل شد زدست وقطره آبم گهر نشد

چندان که سوختم نفس خویش را چو صبح

[...]

صائب تبریزی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - ملکه قناعت

 

کاسه چشم حریصان پر نشد

تا صدف قانع نشد پر در نشد

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۹ - حکایت عاشقی که معشوق او را از بام افکند

 

گوش از آن آواز بهره ور نشد

از حدیث دیگران تاکر نشد

ملا احمد نراقی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۵۵ - و برای او همچنین

 

هیچکس ایمن ز کید دهر دون‌پرور نشد

هیچ سر در دار دنیا صاحب افسر نشد

خلق می‌گفتند بهتر می‌شود کاندر جهان

وین عجیب کز راستی بدتر شد و بهتر نشد

ساغر عیش جهان سرشار اما هیچوقت

[...]

صامت بروجردی
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۴ - حکایت طایری که از تشنگی بیتاب بود

 

مایه اندوز نم از گوهر نشد

زد برو منقار و کامش تر نشد

اقبال لاهوری