باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۳
غم عشقت بیابان پرورم کرد
فراقت مرغ بیبال و پرم کرد
بمو واجی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۲ - آمدن مضراب دیو به خیمه شهریار و بردن دلارام گوید
سرانشان بگرز گران نرم کرد
چو برگرز دست یلی گرم کرد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
نپرسید و رخساره پر شرم کرد
نخستین نمودار آزرم کرد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۴ - جنگ ششم اسکندر با روسیان
درشتی که چون پنجه را گرم کرد
به افشردن الماس را نرم کرد
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۳ - داستان فریدون با آهو
رخش بر او چون جگرش گرم کرد
پشت کمان چون شکمش نرم کرد
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و الثلثون
آتشی کآهن تواند نرم کرد
هردو عالم را تواند گرم کرد
سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۲
آن کس که به دینار و درم خیر نیندوخت
سر عاقبت اندر سر دینار و درم کرد
خواهی که ممتّع شوی از دنیا و عُقبا
با خلق کَرَم کن چو خدا با تو کَرَم کرد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۵
زلفین تو سرگشته چو باد سحرم کرد
خاک سر کویت چو صبا دربدرم کرد
من خود ز تو دیوانه مطلق شده بودم
زنجیر سر زلف تو دیوانه ترم کرد
گفتم به من افگن نظری، چشم ببستی
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۶ - آشنایی دادن شهرو میان رستم و برزوی
به افسونگری دیده بی شرم کرد
به شیرین زبانی مرا نرم کرد
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۳۰ - جنگ رستم زال زر با پیلسم سقلابی قسمت اول
به افسونگری دیده بیشرم کرد
به گفتار شیرین دو لب نرم کرد
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ دوم در ذکر سادات و علما » صحیفهٔ اول : در ذکر سادات رفیع الدرجات » ۱۱۲- میر ناطقی
مستی می عشق ز خود بی خبرم کرد
بی خود ز خود و هم ز جهان دربدرم کرد
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده
قهرش به سخن تیغ و به دم نیشترم کرد
زهر دل کافور مزاج نظرم کرد
چون خنده ناخوش دهنان بی نمکم ساخت
چون گریه صاحب غرضان بی ثمرم کرد
بیش از همه در دیده غم کرد عزیزم
[...]
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰
دیوار و در آلوده به خون جگرم کرد
هجران تو شرمنده دیوار و درم کرد
از لذت زخم آن مژه محرومی ما خواست
زان پیش که شمشیر زند بی خبرم کرد
از عکس رخت در نظرم اشک به خون شد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶۹
رخسار جهانسوز تو بی پا و سرم کرد
نظاره زلف تو پریشان نظرم کرد
امید نجات من ازان زلف به خط بود
سر زد خط بیرحم و گرفتارترم کرد
فریاد که پیراهن نادیده یوسف
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹
آشفتگی زلف تو آشفته ترم کرد
لعل لب میگون تو خونین جگرم کرد
از روز ازل دهر به شور و شرم انداخت
تا از عدم آورد وز جنس بشرم کرد
من از همه اوضاع جهان آگهیم بود
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
یار آمد و از جان و جهان بیخبرم کرد
برطلعت خود غیرت اهل نظرم کرد
زان طره که از دوش فرور ریخته تا ساق
هم زانوی غم در دل کوه و کمرم کرد
حاضر بکفم بهر نثارش دل و جان بود
[...]
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۸ - و برای او همچنین
دوران ز غمت خاک آخر به سرم کرد
از سنگ عدالت بیبال و پرم کرد