عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۰ - شدن لشکر بنی شیبه به حی بنی ضبه
همی گفت چونین و چون تفته برق
همی راند و در خون دل گشته غرق
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان
به کف در یکی تیغ رخشان چو برق
در آهن نهان از قدم تا به فرق
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه
یکی تیغ بران چو سوزنده برق
بگفتا: منم سید غرب و شرق
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه
همی تافت رخشان چو خورشید شرق
ز شادی همی جست هریک چو برق
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
زمین همرنگ دیبای ستبرق
بنفش و سبز و زرد و سرخ و ازرق
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی
به تندی چو باد و به پویه چو برق
سراپای ایشان به پولاد غرق
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۶ - رزم فرامرز با شاه خاور زمین
که بر ابر تیره درخشنده برق
همی آمدی بر سر و یال و فرق
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۴۸ - قسمت کردن شهریار دروازه ها به نامداران کوید
که فردا چو خورشید از چاه غرق
برآید برآیم زجا همچو برق
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۰ - پیدا شدن نقابدار سرخ پوش و جنگ او با شهریار
چنان اندر آهن بدی مرد غرق
زسرتا به پا و ز پا تا به فرق
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹
چون ابر کف تو بیند ای خسرو شرق
از تو نکند به جود تا دریا فرق
گردد خجل و شود به آب اندر غرق
از رشک بگرید و برو خندد برق
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۷ - اذا اراد الله بقوم خیراً ابتلاهم، فصل فی الضحی والبکاء
گریهٔ ابر بین وخندهٔ برق
درنگر تا که چیست اینجا فرق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۹ - اندر صفت شب گوید
تا برون کرد همچو زرین درق
شاه گردون سر از دریچهٔ شرق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۹ - اندر شرح خوب و زشت گوید
چون شود چشم تو چو ابر ازرق
لب خود او کند به خنده چو برق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۹ - در دوازده برج گوید
گردن گردنان شکسته چو برق
تیربارانکنان به غرب و به شرق
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۱
جامهٔ ازرق همی پوشی و نزدیک تو نه
از حلال کسب تا نان گدایی هیچ فرق
چون الف کم کردی از ازرق تو یعنی راستی
حاصلی نامد از آن ازرق ترا الا که زرق
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۴ - در مدح قوام الدین
بنده که؟ بنده خورشید شرق
آنکه شود در دل او بحر غرق
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۴
چون نیابد مهتر از کهتر عطا
پس میان کهتر و مهتر چه فرق
شرط مهتر چیست بر و فضل و بذل
شرط باران چیست ابر و رعد و برق
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲ - نعت پیغمبر اکرم (ص)
زهره طبق نثار بر فرق
تا نور تو کی برآید از شرق