گنجور

 
 
 
جیحون یزدی

ایکه مه بهر نثارت جان نهاده برطبق

گل به پیش چهر تو پیچده ازخجلت ورق

آب با اندام تو نتواند از صافی نطق

چون به می خوردن نشینی وز رخت خیزد عرق

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه