فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح سلطان محمد بن سلطان محمود
هر روز مرا عشق نگاری بسر آید
در باز کند ناگه و گستاخ در آید
ور در بدو سه قفل گران سنگ ببندم
ره جوید و چون مورچه از خاک برآید
ور شب کنم از خانه بجای دگر آیم
[...]
ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۱۰۰ - پایان سفر
رنج و عنای جهان اگر چه دراز است
با بد و با نیک بی گمان به سرآید
چرخ مسافر ز بهر ماست شب و روز
هر چه یکی رفت بر اثر دگر آید
ما سفر برگذشتنی گذرانیم
[...]
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
چو امرش از مظالم گه برآید
قضا با امرش از گردون درآید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
تو دانی کاین جهان روزی سر آید
وزو رفته جهانی دیگر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
مگر چون زین سخن سالی برآید
به من بر روز بدبختی سر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
به پیمانی که چون یک مه برآید
ترا این روز بدخویی سر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان
خور آسد پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را خور زو برآید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین
همه اندوه و تیمارت سر آید
ز تخم صابری شادی برآید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
کنون امسال گل زیبا برآید
نبیند چون رخش رعناتر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
به نیک و بد جهان بر ما سرآید
وزان پس خود جهان دیگر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
یکی آتش به مغز من درآید
کزو جیحون ز چشم من برآید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى
اگر خورشید روی تو برآید
شب تیمار و رنج من سرآید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل
چو دیماه فراق ما سرآید
بهار وصلت و شادی درآید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۸ - نامهٔ هشتم اندر خبر دوست پرسیدن
هر آن بادی کز آن کشور برآید
مرا از جان شرین خوشتر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین
خوشا بادا که از مشرق درآید
تو گویی کز گلستانی برآید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین
نسیمی کز کنار دلبر آید
ز بوی مشک و عنبر خوشتر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
اگر سنگی ز گردون اندر آید
همانا عاشقان را بر سر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
که با این داغ گر جانم برآید
ز دود جان من گیتی سر آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
چو او بگذشت روز دیگر آید
ز ما با او گروهی نو درآید
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۹
هرگه که مرا ز آمدن تو خبر آید
از جان و دلم انده دیرینه برآید
بسیار عنا دیدم در کان گهر من
از بخت همی کانم نزد گهر آید
هر روز من از آمدنت شاد کنم دل
[...]