گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین

 

چنان لرزه به دست او برافتاد

که آن نامه ز دست او درافتاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزم‌گاه

 

چو بدمستان به لشگرگه در افتاد

و زو لشگر به یکدیگر برافتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

چو آشوب نبیذش در سر افتاد

تقاضای مرادش در بر افتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

مگر ماه آمد از روزن در افتاد

که شب را روشنی در منظر افتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو

 

عجم را زان دعا کسری برافتاد

کلاه از تارک کسری در افتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر

 

یک‌باره دلش ز پا درافتاد

هم خیک درید و هم خر افتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم

 

قلب دو سپه به‌هم بر افتاد

هر تیغ که رفت بر سر افتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی

 

از درد دلش که در برافتاد

از پای چو مرغ در سر افتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر

 

با من جگرت جگر خور افتاد

کاتش به چنین جگر در افتاد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۸ - دیدن مادر مجنون را

 

این گفت و چو سایه در سر افتاد

در بوسهٔ پای مادر افتاد

نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۱۳

 

هم عقل درین واقعه مضطر افتاد

هم روح ز دست رفت و بر سر افتاد

گفتم که گشایم این گره در سی سال

بود آن گره و هزار دیگر افتاد

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۴۱

 

شد عقل ز دست و سخت مضطر افتاد

تا موی چو سیم و روی چون زر افتاد

عمری که ز سر غرور سودا پختم

امروز مرا چو کفک با سر افتاد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱) حکایت شبلی با مرد نانوا

 

به‌صد زاری به‌پای او درافتاد

به‌هر ساعت به‌دستی دیگر افتاد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۳) حکایت موسی علیه السلام

 

چو با تو رزق دایم همبر افتاد

چرا این خلق در یکدیگر افتاد‌؟

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۳) حکایت مرد صوفی که بر زبیده عاشق شد

 

ز بادی آن سر هودج برافتاد

یکی صوفی بدیدش بر سر افتاد

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

که او از تو بسی عاشق تر افتاد

که ازگرمی او آتش در افتاد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم

 

چو خسرو را نظر بر قیصر افتاد

بخدمت کردن از مرکب درافتاد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

چو طاس آتش ازگردون در افتاد

گهر از طشت گردون باسرافتاد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

خبر در عرصهٔ آن کشور افتاد

که برنایی بکشتن باسر افتاد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۵ - رزم خسرو با شاپور

 

هزاهز در میان لشکر افتاد

تو گفتی آتشی در کشور افتاد

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴