سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۸ - در صفت مرگ پیامبران علیهمالسّلام
تا بگوید که شیث و آدم را
چون بریدم ز جسمشان دم را
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۲
دولتت گر نیک ننوازد مرا
روزگار بد بر اندازد مرا
بینوائیها بسوزد جان من
گرنه جودت برگها سازد مرا
پایمال هر خسم دارد سپهر
[...]
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست
گفت هین آبی دهای بخرد مرا
زانکه دل بگرفت از آن خود مرا
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
نمیخواهم من این هر دو قدم را
قدم میخواهم امادر عدم را
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷
لاحول ولا دور کند آن غم را
گر دیو رسد جان بنی آدم را
آن کز دم لاحول ولا غمگین شد
لا حول ولا فزون کند آن دم را
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۳ - در بیان آنکه چون اولیا را دیده باز شود نشانش آن باشد که صورت غیبی ببینند به چشم سر و آوازها شنوند به گوش سر چنانکه اهل جسم در خواب شهرها و باغها و مردم گوناگون میبینند، اولیاء نیز در بیداری خواب بینند همچو مریم که جبرئیل را بیدار به صورت جوانی دید و لوط علیهالسلام فرشتگان را به صورت امردان و همچنان جمله به صور مختلفه مشاهده کردند
به یکی وجه مانم آدم را
به همه وجه دارم آن دم را
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۷۷ - در تفسیر این آیه که الست بربکم قالوا بلی و در شرح مراتبِ «بلی»ها
کرد مسجود جمله آدم را
زانکه در وی نهاد آن دم را
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۳ - تمثیل حال انسان به گندم که با وجود آنکه گیاه سبز است و خواص گندم از اغتذا و غیره در وی از قوت به فعل نیامده است اطلاق این اسم بر وی می کنند اما مجازا لاحقیقة
لیک پوشیده نیست مردم را
کانچه خاصیت است گندم را
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » اعتقادنامه » بخش ۱۳ - اشارة الی الایمان بالانبیاء علیهم السلام
آدم آن دم که خورد گندم را
تخم می کاشت نسل مردم را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۶
غمگین نیام که خَلق، شُمارند بَد، مَرا
نزدیک میکند به خدا، دستِ رَد، مَرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۰
غمگین نیم که خلق شمارند بد مرا
نزدیک می کند به خدا، دست رد مرا
گو دیگری مکن طلب من، که لطف حق
هر روز پنج بار طلب می کند مرا
کیفیتم چو باده انگور شد زیاد
[...]
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۵ - مشکلات راه کشمیر و کوه پیرپنجال
به این کوه ار نهد بالا قدم را
نفس در سینه سوزد صبحدم را
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۰ - در بیان شناختن شخصی آن مرد عارف را
از کفت زخمی بتن آید مرا
ساخت زخمت زنده ی سرمد مرا
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۲ - خاطره
گل شکفت و آن گل رخسار یاد آمد مرا
سرو دیدم آن قد و رفتار، یاد آمد مرا
صبح، دیدم قطرِهٔ شبنم به روی برگ گل
زان لب و دندان گوهر بار، یاد آمد مرا
چون به طرف گلستان آمد سحر باد صبا
[...]
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۰ - عاشق شدن دختر داریوش بر مردونیه، سردار جوان ایرانی
براند ز در،یا پذیرد مرا
بکوبد سرم یا گزیند مرا