خواجه عبدالله انصاری » مخاطبات » مخاطبهٔ چهارم - در ذکر مراتب نیکوئی وصفت دلنوازی و بیان منزلت دل و بوسیله او جستن چاره سازی
در راه خدا دو کعبه آمد منزل
یک کعبه صورتست و یک کعبه دل
تا بتوانی زیارت دلها کن
بهتر ز هزار کعبه باشد یک دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
اگر نه شاه بودی سخت عادل
به گاه مهر و بخشایش نکو دل
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس
چه نیکو گفت نوشروان عادل
چو پیری زد مرو را تیر بر دل
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۹ - رزم فرامرز با ده پهلوان و کشتن ایشان را
چه گفت آن خردمند بیدار دل
چو دشمنت گشتست آزرده دل
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۲ - عاشق شدن دختر کهیلا بر فرامرز
مپندار کز مهر آن شیردل
مرا نیز هرگز شود جان و دل
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۰ - کشتن فرامرز،اژدها را
سپهبد شد از بارگی تنگدل
چو او سوی اژدر نیاورد دل
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۷۵ - آگاهی فریدون از کشته شدن قراطوس
بدو گفت، شاها، تو خوش دار دل
مکن ایچ ازاین کار غمناک دل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۵ - صفت هفت اختر
مغز را صدق داده دل را عدل
دیده را شرم داده جان را بذل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
گرچه در پادشاه باشد عدل
نان بینان خورش بود بیبذل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۵ - در عدل پادشاه و صفت آن
عدل کن زانکه در ولایت دل
دَرِ پیغمبری زند عادل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۵ - در عدل پادشاه و صفت آن
مرگ را هیچ ناید از عادل
زانکه دارد ز عدل عادل دل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۵ - در عدل پادشاه و صفت آن
بر میانه بود شه عادل
نبود شیرخو نه اشتر دل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۵ - در عدل پادشاه و صفت آن
ملک را شاه ظالم پُر دل
به ز سلطان عاجز عادل
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۱ - حکایت در عفو پادشاه
ای شهنشاه عالم عادل
جان دشمن بکش ز اکحل دل
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۸) حکایت سلطان محمود با ایاز
سحرگاهی مگر محمود عادل
ایاز خاص را گفت ای نکو دل
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
کمر بستم که جانی در تن و دل
کنی اسرار اینجا روشن دل
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل
تو از خود در تعجّب ماندهٔ دل
اگرچه جان و دل را خواندهای دل
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۶ - تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان
پس طلب کرد این چنین شیخی بدل
باشد آنکس در معانی جان ودل
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۴ - تمثیل قبول پند و نصیحت دادن شیخ نظام الدین حسن صفا فرزند خود را و در آئینه قابلیت آن فرزند تأثیر کردن و قبول نمودن او آنرا
عاقبت از صحبت اهل جدل
میشود نور تو با ظلمت بدل