گنجور

 
خواجه عبدالله انصاری

ای عزیز نیکوئی نمودن بدلها ره یافتن است و دل نوازی کردن به خشنودی شتافتن است

این منزلی است خجسته که بجز صاحبدلان مقبل در آن قدم نزنند واین سری است سربسته که غیر صادق نفسان از آن دم نزنند

دل است که خود را بی وسیله او کامل نتوان کرد و دلست که بی کوشش او هیچ معرفت حاصل نتوان کرد

دل یگانه گوهریست از درج خانه مکرمت الهی، و بهترین دردانه ایست از صدف موهبت نامتناهی

دل آئینه جمال شاهی است آن کعبه کل معمور باثر طاعت مؤمنان است و این کعبه دل منظور نظر عنایت رحمان است، آن از آب و خاک مرکب و این باسرار پاک

مرتب آن بمسجدالحرام معروف و این بقصد الانام موصوف

آن مشتمل بر مقام ابراهیم و این متصل بالهام رب کریم در آنجا هفت طوف محقق و دراینجا صد هزار خوف از حق

آن مقرون بچاه زمزم و این مشحون بآه دمادم آنجا تلبیه گویند و اینجا تصفیه جویند

از شرایط او احرام و استلام است و از قواعد این احترام و اعتصام است

در آن رکن یمانی است و در این کنوز معانی است آنجا منزل عرفات و مقاماتست اینجا محل خسات و کرامات است معموری آن ببازار مناست و مسروری این بایثار تمناست

در راه خدا دو کعبه آمد منزل

یک کعبه صورتست و یک کعبه دل

تا بتوانی زیارت دلها کن

بهتر ز هزار کعبه باشد یک دل