سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱
ای کرده فلک به خون من نامزدت
دیدار نکو داده و برده خردت
ز اقبال قبول تو و ز ادبار ردت
من خود رستم وای تو و خوی بدت
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۳ - در تنبیه غافل و مذمّت جاهل
گر تو نیکی، بدان کنند بدت
کم کند صحبت بدان خردت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۱ - فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام
عقل کل را فکنده در شدّت
نفس کل را نشانده در عدّت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۰ - فی قربته و حق صحبته مع رسولاللّٰه
سوخت شاخ اعادت عادت
کند بیخ ارادت ردّت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۵۰ - ستایش علم و عالم و طلب علم
هست بر لوح مادت و مدّت
باو تا عقل و جان، الف وحدت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۹ - فی ترک المخالطة معالاوباش
بس جلیست کتاب با خردت
تا نگوید به خلق نیک و بدت
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم
گفت: «میترسم از دعای بدت
مرگ میخواهم از خدای خودت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۴ - در صفت پیر دانا و حکایت اسرار کردن کل با او فرماید
عیان عشق دیدم از نمودت
یقین من خویش دیدم دید دیدت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
بدو ابلیس گفت آخر چه بودت
ز بهر چیست این گفت و شنیدت
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
جمله چون از اصل یکی باشدت
لیک هر نوعی همان بنمایدت
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
پس جهان جاودان بنمایدت
آنگهی در هیچ جا نگذاردت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۷ - بقیهٔ قصهٔ مطرب و پیغام رسانیدن امیرالمؤمنین عُمَر -رضی الله عنه- به او آنچه هاتف آواز داد
حق سلامت میکند، میپرسدت
چونی از رنج و غمان بیحَدَت؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۱ - دعا کردن بلعم با عور کی موسی و قومش را از این شهر کی حصار دادهاند بی مراد باز گردان و مستجاب شدن دعای او
گر زنی بر نازنینتر از خودت
در تگ هفتم زمین زیر آردت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
خاربن دان هر یکی خوی بدت
بارها در پای خار آخر زدت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا
تا سه شب خامش کن از نیک و بدت
این نشان باشد که یحیی آیدت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۲ - بقیهٔ حکایت نابینا و مصحف
هر زمان که قصد خواندن باشدت
یا ز مصحفها قرائت بایدت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۵ - گفتن آن جهود علی را کرم الله وجهه کی اگر اعتماد داری بر حافظی حق از سر این کوشک خود را در انداز و جواب گفتن امیرالمؤمنین او را
وسوسهٔ این امتحان چون آمدت
بخت بد دان کآمد و گردن زدت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۵ - قصهٔ آنک کسی به کسی مشورت میکرد گفتش مشورت با دیگری کن کی من عدوی توم
خیر کن با خلق بهر ایزدت
یا برای راحت جان خودت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۹ - نمودن جبرئیل علیه السّلام خود را به مصطفی صلیالله علیه و سلّم به صورت خویش و از هفتصد پر او چون یک پر ظاهر شد افق را بگرفت و آفتاب محجوب شد با همهٔ شعاعش
گفت نتوانی و طاقت نبوَدت
حس ضعیفست و تنک سخت آیدت
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۲۱ - غالب شدن مکر روبه بر استعصام خر
جهد کن تا جان مخلد گرددت
تا به روز مرگ برگی باشدت