فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
به دل گفتم این خواب را پاسخ است
که آواز او بر جهان فرخ است
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها
فکندند از آن چند هر گرد گیر
وز آن خار او خشت کردند و تیر
محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » منقولات » شمارهٔ ۱۶۷
آزادی و عشق چون همی نامد راست
بنده شدم و نهادم از یکسو خاست
زین پس چونانکه داردم دوست رواست
گفتار و خصومت از میانه برخاست
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۸ - مقالت دهم در نمودار آخرالزمان
آتش صبحی که در این مطبخ است
نیم شراری ز تف دوزخ است
عطار » پندنامه » بخش ۲۰ - در بیان علامتهای ابلهی
بخل شاخی از درخت دوزخ است
وان بخیلک از سگان مسلخ است
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۲۷
می آید و بی دل دو هزار از چپ و راست
می دید نهانی که که افتاد و که خاست
برطرف کمر نبشته از زر سطری
کافغان شما ازین میان خواهد خاست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
ترک شهوتها و لذتها سخاست
هر که در شهوت فرو شد برنخاست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را
خشم تو تخم سعیر دوزخ است
هین بکش این دوزخت را کاین فخ است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴ - مناجات و پناه جستن به حق از فتنهٔ اختیار و از فتنهٔ اسباب اختیار کی سماوات و ارضین از اختیار و اسباب اختیار شکوهیدند و ترسیدند و خلقت آدمی مولع افتاد بر طلب اختیار و اسباب اختیار خویش چنانک بیمار باشد خود را اختیار کم بیند صحت خواهد کی سبب اختیارست تا اختیارش بیفزاید و منصب خواهد تا اختیارش بیفزاید و مهبط قهر حق در امم ماضیه فرط اختیار و اسباب اختیار بوده است هرگز فرعون بینوا کس ندیده است
جمله دانسته که این هستی فخ است
فکر و ذکر اختیاری دوزخ است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۸ - داستان آن عجوزه کی روی زشت خویشتن را جندره و گلگونه میساخت و ساخته نمیشد و پذیرا نمیآمد
این چنین عمری که مایهٔ دوزخ است
مر قصابان غضب را مسلخ است
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۰ - شبیخون زدن فرینوش و فرشاد بر دیوزاده فرهنگ
همانا که آن لشکر خلخ است
که یکسر سوی شهر چینشان رخ است
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۹ - کشته شدن عالمافروز به دست سام نریمان
تو گفتی جهان سر به سر دوزخ است
بدان سروران ناله و آوخ است
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۸ - گرفتار شدن پهلوانان ایران به مکر سوسن مطرب
درین داوری طوس بر پای خاست
چنین گفت چون من به ایران نخاست
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۸ - سبب تعلق روح قدسی به بدن و مجاورت غضب و شهوت
سجن پردازد که هین این دوزخ است
دشمنانم را همه دام فخ است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۵ - جلال الدین بلخی معروف به مولوی معنوی
جمله دانسته که این هستی فخ است
ذکر و فکر اختیاری دوزخ است
بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
بسکه مشکین مو ز بس نیکورخ است
ترک من آشوب چین و خلخ است
نیست با گلشن سرو کارم که او
سرو قامت یاسمن بو گل رخ است
چون شه شطرنج هر جا روکند
[...]
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۳۶ - در اطاعت از پدر ومادر
مکانش چو جان داد در دوزخ است
شود آتش اندر کفش گر یخ است
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۹- آیات ۳۹ تا ۴۰
پردة تن چون فتد جان در فخ است
منکر آیات حق در دوزخ است
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۹- آیات ۳۹ تا ۴۰
این طبیعت بهر او صد دوزخ است
همچنین هر خوی بد کو را فخ است