گنجور

 
بلند اقبال

بسکه مشکین مو ز بس نیکورخ است

ترک من آشوب چین و خلخ است

نیست با گلشن سرو کارم که او

سرو قامت یاسمن بو گل رخ است

چون شه شطرنج هر جا روکند

پیش پای پیلتن اسبش رخ است

تند خو ترکی مرا باشد کز او

هر چه خواهم گرچه یخ باشد یخ است

می کنم هر گه تمنای وصال

لن ترانی بر زبانش پاسخ است

هاله خط ماه رویش را گرفت

ای دل آوخ گو که جای آوخ است

چون بلند اقبال رویش هر که دید

طالعش مسعود و بختش فرخ است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode