خواجه عبدالله انصاری » مناجات پیر انصار » شمارهٔ ۲۰۷
نام تو شنید بنده دل داد بتو
چون دید رخ تو دل داد به تو
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰
اکنون دهند خصمان ای شاه کام تو
واکنون کنند جان جهان را بنام تو
گر تو یکی پیام فرستی بشاه روم
آید بسر بخدمت دارالسلام تو
هستند نامدار تو شاهان این جهان
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹ - تمثال آوردن پیران و گفتن حقیقت پیش افراسیاب (و) منع کردن پیران،افراسیاب را برای جنگ بانو گشسب
بود بانو آن دنبه همراه تو
که ناگه براندازد این تاج تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۴ - دیدن فرامرز،دختر شاه کهیلا
از آن نیکویی شرمسارم ز تو
سپاس فراوان گذارم به تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۷ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش
ز بس مردی و نیروی و یال تو
همان بنده فر و گردی تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
رسانم بدان شاه فرمان تو
از آن جا برآرم مگر کام تو
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۶ - مرثیت یکی از دوستان
بر عمر خویش گریم یا بر وفات تو
واکنون صفات خویش کنم یا صفات تو
رفتی و هست بر جا از تو ثنای خوب
مردی و زنده مانده ز تو مکرمات تو
دیدی فضای مرگ و برون رفتی از جهان
[...]
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹ - کشته شدن فرهنگ بدست زرفام گوید
من امروز بینم یکی مرگ تو
بکوبم بگرز گران ترک تو
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۶ - نامه فرستادن لهراسپ به نزدیک گشتاسپ گوید
چنین است تعبیر این خواب تو
ز ارجاسپ گردد تبه کار تو
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۲ - کشتن فرامرز برادر گشتاسپ طهماسپ را گوید
دریغا که پژمرده گلبرگ تو
به خاک اندر آمد سر و ترک تو
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۳۳ - دل باختن آتبین به فرارنگ
چو فرّخ شود روزگارم به تو
ندارم دریغ آنچه دارم ز تو
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶
تا کی از عشوه و بهانهٔ تو
چند ازین لابه و فسانهٔ تو
شور و آشوب در جهان افگند
غمزهٔ چشم جاودانهٔ تو
هیچ آشوب نیست در عالم
[...]
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۷- سورة الاعراف » ۹ - النوبة الثالثة
آشوب همه جهان حدیث من و تو
بگذار من و همه جهان گلشن تو.
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۹- سورة التوبة- مدنیة » ۱۲ - النوبة الثالثة
آشوب جهان همه حدیث من و تو
بگذار مرا همه جهان گلشن تو
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۰- سورة یونس - مکیة » ۶ - النوبة الثالثة
روی ما شاد است تا تو حاضری با روی تو
جان ما خوش باد چون غائب شوی با یاد تو
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۸
ای غنچه غلام خندهٔ تو
سرو آزاد بندهٔ تو
افتاد سر هزار سرکش
از طرهٔ سر فکندهٔ تو
گلهای بهار نیم مرده
[...]
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید
بجانی جرعهٔ اینجا به جز تو
اگر میشایدت کلی بخور تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۶ - در نموداری یقین میان جان ودل و فرق در میان اینها
ز بود خود اگر داری خبر تو
بمیرد باز ره از نیک و بد تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۲ - در نموداری سر توحید حقیقت
مرادیگر سؤالی ماند از تو
که جان و دل یقین شدمست با تو
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۰ - در عیان پسر و اسرار منصور و اجازت از پدر خواستن فرماید
جهانا هرچه میخواهی کنون تو
که مر عهد یکایک بشکنی تو