گنجور

 
۱
۲
۳
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

سیه زلفین بت یاقوت لب را

بهار خرمی باغ طرب را

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

ز بس کآورد یاد آن نوش‌لب را

دهان پُر آبِ شکر شد رطب را

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

زبان تر کن‌، بخوان این خشک‌لب را

به روز روشن آر این تیره‌شب را

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

چو لشگر بر رحیل افتاد شب را

ملک پرسید باز آن نوش‌لب را

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۷ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

اجازت داد شیرین باز لب را

که در گفت آوَرَد شیرین رطب را

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

 

به‌روز آرد خدای این تیره شب را

بگیری در کنار آن نوش لب را

۱ بیت
نظامی
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۴۳

 

چندان که به ناله میگشایم لب را

وز بیخوابی میشمرم کوکب را

خود روز پدید نیست یا رب چه شب است

کامشب گویی روز فروشد شب را

۲ بیت
عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

سبب او بود شادی و طرب را

چرا پس برگرفتند آن سبب را

۱ بیت
عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

گر بگشایم ز غصّه امشب لب را

بر چرخ بسوزم از نفس کوکب را

ای صبح بیا تو نیز جانی می کن

باشد که بهم روز کنیم این شب را

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

روز آمد و بردوختم از دم لب را

پرداخته کردم از روان قالب را

اکنون که مرا زنده همی دارد شب

شاید که چو شمع زنده دارم شب را

۲ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مردن فرهاد در عشق شیرین

 

پس آنگه در غرض بگشاد لب را

که خسف ماه روشن کن ذنب را

۱ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق

 

چه شد یارب پگه خیزان شب را

که در تسبیح نگشایند لب را

۱ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰

 

در چرخ کن چو عیسی زین جا رخ طلب را

و آنجا درست گردان پیوند ابن و اب را

گویا شود پیاپی با دل مسیح جانت

چون مریم ار ببندی روزی دو کام و لب را

با چشم تو چو گردی رطل‌اللسان به یادش

[...]

۹ بیت
اوحدی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تخت‌نشینی

 

بوسه زد دست و پای اشهب را

ساخت مهراب نعل مرکب را

۱ بیت
هلالی جغتایی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۲ - پاسخ دادن شیرین پرستاران را

 

پس از آراستن بزم طرب را

به ما تا روز بگذارید شب را

۱ بیت
وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

چه شد، یارب، به گه خیزان شب را

که در تسبیح نگشادند لب را

۱ بیت
شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۶