گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عطار

چندان که به ناله میگشایم لب را

وز بیخوابی میشمرم کوکب را

خود روز پدید نیست یا رب چه شب است

کامشب گویی روز فروشد شب را

کمال‌الدین اسماعیل

گر بگشایم ز غصّه امشب لب را

بر چرخ بسوزم از نفس کوکب را

ای صبح بیا تو نیز جانی می کن

باشد که بهم روز کنیم این شب را

واعظ قزوینی

تا کام دهی، نفس بخود معجب را

گردی شب و روز مشرق و مغرب را

کرد است ترا اسیر، نفس سگ تو

کس دیده که سگ مرس کند صاحب را؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه