گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

گهی گویند او خود کیست باری

که ما را زو بباید بردباری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

خدایا تو حکیم و بردباری

که بر موبد همی آتش نباری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را

 

دل تو پیشه کرده بردباری

کف تو پیشه کرده دُر باری

فخرالدین اسعد گرگانی
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷

 

پیری دیدم به خانهٔ خماری

گفتم نکنی ز رفتگان اخباری

گفتا می خور که همچو ما بسیاری

رفتند و خبر باز نیامد باری

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۸

 

* پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری،

گفتم: نکنی ز رفتگان اِخباری؟

گفتا، می خور که همچو ما بسیاری،

رفتند و کسی بازنیامد باری!

خیام
 

عمعق بخاری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

با یارم اگر نیست ره دیداری

آرید ببالین منش یک باری

تا گر من خسته دل نبینم رویش

او خسته خویش را ببیند باری

عمعق بخاری
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۲۲

 

تا کی بینم به هر دمی تیماری

تا چند کشم به هر زمانی باری

چون عمر شد و ز من نیامد کاری

آخر در گیرد این نفس یکباری

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۵

 

هر چند نیم در ره او بر کاری

نومید نیم به هیچ وجهی باری

در پرده چو زیر چنگ مینالم زار

کاری بکند زاری من یک باری

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۹ - و ایضاً در اسرار شیطان فرماید

 

بکش مانند مردانش تو باری

که برخیزد ز ره باری غباری

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷۱

 

سخن چون زان دو لب گویی، چه گوید انگبین باری؟

به جایی کان دو رخ باشد، چه باشد یاسمین باری؟

چو غم را چاشنی تلخ است، بتوان از هوس خوردن

وگر خوردن هوس باشد، غم آن نازنین باری

هنوز آن زلف چون زنار تا کی در دلم گردد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۷ - غزل

 

بیا از کار من گیر اعتباری

که آزادم ز هر کاری و باری

سلمان ساوجی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۰ - جدایی افکندن باد میان پروانه و شمع

 

ازین بی لنگری بی اعتباری

کزو بودی بهر خاطر غباری

اهلی شیرازی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶

 

ز بس مرغ نگاهم چیده گل از باغ رخسارش

چو طاووس از گرانباری، به یک پرواز می افتد

طغرای مشهدی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - نعت

 

در این صحرا ندارم برگ و باری

نباشد سایه ام را اعتباری

سیدای نسفی
 
 
۱
۲