فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱
همی خوار گیرد سخنهای من
بپیچد سر از دانش و رای من
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵
اگر داد بینی همی رای من
مگردان از این جایگه پای من
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۵
هر آن کس که جوید همی رای من
نباید که ویران کند جای من
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۹ - بردن گلشاه به شام
هر آن کاو به خلوت کند رای من
نبیند بجز در لحد جای من
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۵ - قصه زنگی با پهلوان گرشاسب
به پاداش این بود زیبای من
که امروز جویی همی جای من
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او
همه گوش دارید آوای من
گراییدن گرز سرسای من
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۹ - یافتن فرامرز،گنج ضحاک تازی و خواندن نصیحت نامه او را
ببینی همین گنبد و جای من
بدانی همین شاهی و رای من
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۶۰ - پژوهش شاه چین برای شناسایی فرزند
گر از تخت چون بگسلد پای من
جز از تو نگیرد کسی جای من
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹
ای نگار دلبر زیبای من
شمع شهرافروز شهرآرای من
جز برای دیدنت دیده مباد
روشنایی دیدهٔ بینای من
جان و دل کردم فدای مهر تو
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴ - از زبان علاء الدوله اتسز خوارزمشاه
ای عادت تو همه جفای من
یک باره گذاشته وفای من
اندیشهٔ مکن همه وفای تو
و اندیشهٔ تو همه جفای من
ای در طلب رضای تو جانم
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۶ - آل پیغمبر
کاشکی برخاستستی روز حشر
جمع گشتی باز این اجزای من
تا ببینم آل پیغمبر بکام
ورچه دوزخ بود خواهد جای من
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱
آب و سنگم داد بر باد آتش سودای من
از پری روئی مسلسل شد دل شیدای من
نیستم یارا که یارا گویم و یارب کنم
کآسمان ترسد به درد یارب و یارای من
دود آهم دوش بابل را حبش کرده است از آنک
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در شکایت و عزلت و حبس و تخلص به نعت پیغمبر اکرم
صبحدم چون کله بندد آه دود آسای من
چون شفق در خون نشیند چشم شب پیمای من
مجلس غم ساخته است و من چو بید سوخته
تا به من راوق کند مژگان می پالای من
رنگ و بازیچه است کار گنبد نارنگ رنگ
[...]