عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)
عجائب جوهری نه ابتدایش
به دیدارش نه نیزش انتهایش
عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید
هرآنکس راکه حقّ شد رهنمایش
دو عالم شد تمامی زیر پایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
هر آن کو عشق باشد رهنمایش
رساند بیخودی اندر خدایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۵ - در جواب گفتن پسر پیر دانا را و اسرار گفتن فرماید
سفر کرده منم در ابتدایش
عیان دیدم جمال انتهایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
در این سر انبیا دیدند بلایش
در آنجا یافتند بیشک لقایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
سر و جانم فدای خاک پایش
که اینجا من نمیبینم ورایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
چو منصوری شود اندر فنایش
ببیند عاقبت دید بقایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
تمامت انبیا دیدند بلایش
شدند در عاقبت اندر فنایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۹ - در تقریر کردن شیخ ابوسعید ابوالخیر در تمثیل بدریای معانی و گمشدن دروی مثال قطره فرماید
ببین تا لاجرم اینجا بهایش
چگونه هست مر نور لقایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
دوای درد جان چبود بلایش
بلا دیدند مردان بس لقایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
دل و جانم فدای خاک پایش
که در جان و دلم زینجا صفایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
ره جسم این بود کآخر فنایش
نموداری جان اندر بقایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید
سر و جان هر دو دربازد بپایش
بیابد ابتدا و انتهایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
سوم تسلیم بودن در فنایش
چهارم نوش کردن مر بلایش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
مرا دردیست جامی کن دوایش
ز جامی کن مرا مست لقایش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
چو قرآنست اینجاگه دوایش
حقیقت عین دیدار بقایش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بلای قرب دید و با لقایش
نموداری شده اندر فنایش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چنان کاوّل شما را درستایش
ز دید ذات کردم آزمایش
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۱ - نعت النبوة
من خود به چه دل زنم دم سودایش
یا من چه سگم که دیده سازم جایش
گر دست رسد جملهٔ معصومان را
در دیده کشند جمله خاک پایش
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۸۴
ای دل مطلب رخ جهان آرایش
زنهار منه پای تو در دریایش
گر پات فرو شود، که دستت گیرد؟
ور دست درآورد، که دارد پایش؟