سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۸ - قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء
خویشتن را زچاه بالاکش
علم عشق بر ثریا کش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۲ - اندر ترجیح او بر پیغمبران علیه و علیهمالسلام
جان درآویخته ز فتراکش
عقل و جان زاده بر سر خاکش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۶ - ذکر آفرینش و مرتبه و حسن خلق وی صلواة الله علیه
گنج همسایه بُد دل پاکش
رنج سایه نبود بر خاکش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۳ - در مدح نظامالملک ابونصر محمّدبن عبدالحمیدالمستوفی
حبّذا رای روشن و پاکش
که فلک گشت تختهٔ خاکش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۹ - در مدح صدرالدّین شمسالائمه ابوطاهر عمر
صفت صفوت دل پاکش
نعت نطق شگرف و چالاکش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵ - در نعت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
هنر فتنه شده بر جان پاکش
نبشته عهده عنبر به خاکش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهینبانو شیرین را
جهان تلخ است خوی تلخناکش
به کم خوردن توان رست از هلاکش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۲ - مردن مریم و تعزیتنامهٔ شیرین به خسرو از راه باد افراه
به نوعی شادمان گشت از هلاکش
که رست از رشک بردن جان پاکش
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر
از دوستی روان پاکش
تر کرد به آب دیده خاکش
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
در هر طرفی ز طبع پاکش
خواندند نسیب دردناکش
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی
شستند به آب دیده پاکش
دادند ز خاک هم به خاکش
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بگفت این و بر آمد جان پاکش
فرو برد این زمین در زیر خاکش
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۳) حکایت ترسا بچه
به آخر چون بشُست و کرد پاکش
مسلمان گشت و بُرد آنگه بخاکش
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
بگفت این و معین شد هلاکش
بصد زاری برآمد جان پاکش
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۳) حکایت حسن بصری و شمعون
بگفت این و برآمد جانِ پاکش
جهانی خلق گرد آمد بخاکش
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او
چو بشنود آن مسلمان بوی خاکش
فرو رفت و بر آمد جانِ پاکش
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۲) حکایت عیسی علیه السلام
دعا کرد آن زمان عیسی پاکش
که تا خوش خفت و شد با زیر خاکش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد
چو میدیدند غرق خون و خاکش
بترسیدند از بیم هلاکش
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
خطی از فضل گرد این خطا کش
قلم در نامهٔ کردارِ ما کش