گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵۵
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

چه نیکو گفت خسرو با سپاهی

چو شرمت نیست گو آن کن که خواهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن

 

نه کردم نی کنم هرگز تباهی

اگر روزم چو شب گیرد سیاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

تو در زیبایی آن رخشنده ماهی

کجا تاریکی و تیمار کاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

بماند با شب تیره سیاهی

بپوسد در درون جوی ماهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

چو چیزی زین که داری بیش خواهی

ز بیشی خواستن یابی تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

برون رو تو به هر راهی که خواهی

رفیقت سختی و رهبر تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

چه خواهی ای دل از جانم چه خواهی

که جان را از تو ناید جز تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

که رامین با زنم جوید تباهی

کند بدنام بر من گاهِ شاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

تو از رامین بیچاره چه خواهی

کت از ویرو همی آید تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

چرا ترسم ز ناکرده گناهی

به سوگندان نمایم خوب راهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

کنون در پاش شهری و سپاهی

ز من خواهد نمودن بی‌گناهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

چو بی راهی همی رفتی به راهی

و یا تنها بماندی جایگاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

وگر زین بماند چند گاهی

به جان من که گِرد آرم سپاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ

 

چه سودست این خداوندی و شاهی

که روزم همچو قیرست از سیاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

بدان خوشی و خوبی جایگاهی

ابی دلبر به چشمش بود چاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

شب دی ماه و گیتی در سیاهی

چو دیوی گشته از مه تا به ماهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس

 

چه خواهی ای قضا از من چه خواهی

که کارم را نیاری جز تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

نیارامد شه تو تا به شاهی

ببارد زی تو طوفان تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵۵
 
تعداد کل نتایج: ۱۰۸۲