فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
هرآنکس که نپسندد این راه ما
مبادا که باشد به درگاه ما
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۱
چو رستم بگیرد سر گاه ما
به یکبارگی گم شود راه ما
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۵ - پادشاه شدن فرانک درسراندیب و بند گردن ارژنگ را گوید
نخست او بدی چاکر شاه ما
که اکنون چنین است بدخواه ما
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸ - در مدح پادشاه اسلام
ز گاهِ گیومرث تا گاهِ ما
نبوده ست برتر کس از شاهِ ما
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۹ - فرستادن دیهیم و پیام کوش به بهک
همه ساله هستی نکوخواه ما
به دل دوست بودی تو را شاه ما
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۵ - فریب خوردن طیهور و پیمان کردن با کوش
وزآن پس که بوده ست بدخواه ما
همی آشتی جوید از شاه ما
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
آشنایی یافت با درگاه ما
کارش افتاد این زمان در راه ما
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۹ - حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام
پس شجاعت کان بوددلخواه ما
در جهان ختم است او بر شاه ما
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
شاه گفتش هرکه بر درگاه ما
کشته شد در دوستی و راه ما
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۷ - چگونگی احوال سام با مکوکال دیو
چنین گفت کز دولت شاه ما
منوچهر شاه نکوخواه ما
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۳ - آمدن پادشاه طنجه به یاری سام نریمان و چگونگی آن
هوادار ما اوست و همراه ما
ستاده همیشه به درگاه ما
صوفی محمد هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳
ای آنکه نیست غیر تو کس پادشاه ما
واندر دو کون راهنما و پناه ما
افتاده های بحر گناهیم دست گیر
ای دستگیر جمله حال تباه ما
برده سبق زجمله کفار این زمان
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۳ - خردنامه سقراط
قدم باز می داری از راه ما
نمی آوری رو به درگاه ما
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۴۸- مولانا پناهی
یا رب بسوز سینه رندان که آه ما
جایی رسان که پاک بسوزد گناه ما
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲
امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما
گویا حجاب سوخته از برق آه ما
از بس که می شدیم به حسرت جدا ازو
خون می چکید روز وداع از نگاه ما
شغل محبت است که مانع ز طاعت است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۹
رحمت گرفته روی ز گرد گناه ما
آیینه تیره روز ز روی سیاه ما
هر قطره ای که در صدف ابر رحمت است
چون مهره گل است ز گرد گناه ما
بر جسم آنقدر که فزودیم همچو شمع
[...]
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۷
پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما
چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما
روزی که نبود آینه حسن در نظر
در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما
ما صبح صادقیم و دم از مهر میزنیم
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
تا گشته است پای خم آرامگاه ما
گردیده است کوه بدخشان پناه ما
سنگین ز گرد کلفت دل بسکه گشته است
بر پای ما چو سلسله افتاده آه ما
تا آب تربیت نخورد از گداز دل
[...]