گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲

 

تا ماه مرا رفتن با خیل و سپاه است

هر روز مرا دل بره و دیده براه است

پر گرد سپاه است دو رخسار من از غم

تا بر گل رخساره او گرد سپاه است

چون زلف درازش غم هجرانش دراز است

[...]

قطران تبریزی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵

 

یک نیمه جهان سر او باغ شاه است

یک نیم دگر سر او لشگر گاه است

لگشر که بزیر خیمه و خرگاه است

خرگاه پر از شیر و پلنگ و ماه است

قطران تبریزی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - هم در مدح او

 

ملک مسعود ابراهیم شاه است

که بر شاهیش هر شاهی گواه است

نه چون عدلش جهان را دستگیر است

نه چون قدرش فلک را پایگاه است

نبیند چون کلاه او جلالت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۷ - مهر ماه

 

ای مه مه مهر و مهر ماه است

بی باده نشستن از گناه است

روز و رخ دوستان سپید است

روی و دل دشمنان سیاه است

سلطان ملک ارسلان مسعود

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۹

 

خدای عرش گواه و زمانه آگاه است

که دین عزیز به سلطان دین ملکشاه است

شهی که خاطر پاک و ضمیر روشن او

ز هر هنرکه خدا آفریده آگاه است

اگر به افسر و گاه است فخر هر ملکی

[...]

امیر معزی
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵

 

در ظاهر اگر دست نظر کوتاه است

دل را همه جا یاد تو خضر راه است

از روز و شبم وصل تو خاطر خواه است

خورشید گواه است و سحر آگاه است

خاقانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

شه مشرق که مغرب را پناه است

قزل‌شه که‌افسر‌ش بالای ماه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

بدین قالب که بادش در کلاه است

مشو غَره که مشتی خاک راه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۶ - رای زدن خسرو در کار فرهاد

 

گرش مانم بِدو کارم تباه است

و گر خونش بریزم بی‌گناه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

پلنگان را به کوهستان پناه است

نهنگان را به دریا جایگاه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۹ - اندرز و ختم کتاب

 

چو ما را چشم عبرت‌بین تباه است

کجا دانیم که‌این گل یا گیاه است‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را

 

مثالم داد کاین توقیع‌ِ شاه است

همَت شحنه همَت تعویذ راه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۶ - خطاب زمین بوس

 

هر مرغ که مرغ صبحگاه است

ورد نفسش دعای شاه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

پیله که بریشمین کلاه است

از یاری همدمان راه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی

 

دادند جواب کاین نه راه است

لیلی نه کُلیچه‌، قرص ماه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی

 

بیداد تو گرچه عمرکاه است

زیبایی چهره عذرخواه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون

 

صاحب سفر کدام راه است

سفره‌اش به کدام خانقاه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او

 

هر کو چو تو قانع گیاه است

در عالم خویش پادشاه است

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

مرد با‌مایه را گر آگاه‌ است

شحنه باید‌، که دزد در راه است

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۹