گنجور

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱

 

ای در سر زلف تو پریشانی‌ها

واندر لب لعلت شکرافشانی‌ها

گفتی ز فراق ما پشیمان گشتی

ای جان چه پشیمان که پشیمانی‌ها

۲ بیت
مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶

 

در سر دارم ز می پریشانی‌ها

با قند لب تو شکرافشانی‌ها

ای ساقی پنهان چو پیاپی کردی

رسوا شود این دم همه پنهانی‌ها

۲ بیت
مولانا
 

همام تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

ای در سر زلف تو پریشانی‌ها

خوی لب لعلت شکرافشانی‌ها

در باغ رخت که نزهت چشم من است

شفتالوهاست لیتنی جانیها

۲ بیت
همام تبریزی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

زمانه شکل دیگر گشت و رفت آن مهربانی‌ها

همه خونابه حسرت شدست آن دوستگانی‌ها

عزیزانی که از صبحت گران‌تر بوده‌اند از جان

چو بر دل‌ها گران گشتند بردند آن گرانی‌ها

نشان همدمان جایی نمی‌بینم، چه شد آری

[...]

۱۰ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

ای غمت تخم شادمانی ها

وصل تو اصل کامرانی ها

کرده ام گم به کوی عشق دلی

بر وی از داغ تو نشانی ها

می روم کوههای غم بر دل

[...]

۷ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

نات سلمی و لکن لاخ برق من مغانیها

بلی منزلگه مقصود را باشد نشانی‌ها

نسیم کوی او بخشد دل امیدواران را

امید کامگاری‌ها نوید شادمانی‌ها

کجا شد آن ز روی او شبم را روشنایی‌ها

[...]

۹ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » مثنویات » شمارهٔ ۴ - این هم صفت عمارت اوست

 

لیس فی الکائنات ثانیها

خلدالله ملک بانیها

۱ بیت
جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸ - تتبع میر

 

زهی از جام عشقت بی‌خودان را دوستگانی‌ها

وزان رطل گران افسردگان را سرگرانی‌ها

نشانت یافت هر کو بی‌نشان شد هست ازان آتش

به هرسو داغ‌هایت بی‌نشانان را نشانی‌ها

به صحرای غمت آواره و بی‌خان‌ومان گشتم

[...]

۹ بیت
امیرعلیشیر نوایی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

کجا شد آن نمک‌پاشی به زخم از همزبانی‌ها

نهان در هر نگه صد لطف و ظاهر سرگرانی‌ها

کنون گر صد ادا از غیر می‌بینی نمی‌فهمی

چه شد آن خرده‌بینی‌های ناز و نکته‌دانی‌ها

به جادویی خراج بابل از هاروت می‌گیرم

[...]

۵ بیت
فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

به پیری آنچنان گردیده‌ام از ناتوانی‌ها

که نتوانم گشودن چشم حسرت بر جوانی‌ها

گداز آتش هجران او جایی که زور آرد

توان بر طالع خود تکیه کرد از ناتوانی‌ها

ز بار غم چه پروا؟ لیک یار آید چو در گفتن

[...]

۶ بیت
واعظ قزوینی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

دل آیینه خانه زنبور

دیده سوی دلم نهانی‌ها

شیشه‌ام از نگاه می‌شکند

کرده‌ام یاد سخت‌جانی‌ها

بلبلم نغمه‌سنج حیرانی

[...]

۶ بیت
اسیر شهرستانی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

نمی‌دانم چرا با من به حکم بدگمانی‌ها

چو بادامی همه تن پشت چشم از سرگرانی‌ها

به قدر طاقت عاشق بود بی‌رحمی خوبان

کشم شمشیر جورش را به سنگ از سخت‌جانی‌ها

بهاران را از آن رو دوست می‌دارم که این موسم

[...]

۷ بیت
جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱

 

سخن شد داغ دل چون شمع از آتش‌بیانی‌ها

معانی مرد در دوران ما از سکته‌خوانی‌ها

طبیعت هم‌عنان هرزه‌گویان تا کجا تازد

خیالم محو شد از کثرت مصرع‌رسانی‌ها

ز تشویش کج‌آهنگان گذشت از راستی طبعم

[...]

۱۴ بیت
بیدل دهلوی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

تو و از ناز سرگرانی‌ها

من از شوق جان‌فشانی‌ها

پیش قد تو نوجوان خجل است

سرو نوخیز از جوانی‌ها

هست نخلی قدت که برنخورد

[...]

۶ بیت
مشتاق اصفهانی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

شهیدان تو را ای نونهال سرگرانی‌ها

نمی‌آید قیامت بر سر، از نامهربانی‌ها

که خودداری کند با جلوهٔ شمشاد نوخیزت؟

ز رفتارت خجالت می‌کشد سرو از روانی‌ها

نهال عیش ما را گر به تاراج خزان دادی

[...]

۹ بیت
حزین لاهیجی