شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۲
این و آن بود جمله آن گردید
این چنین بود آن چنان گردید
باز علم بدیع می خوانیم
این معانی از آن بیان گردید
هر که در صحبتم دمی بنشست
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۴
دیده عمری به سر روان گردید
به هوا گرد این جهان گردید
به خیالی که روی او بیند
گرد بر گرد این و آن گردید
او نظر کرد دیده روشن شد
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۵
گرد میخانهٔ دل به جان گردید
همچو رندان به جان روان گردید
گرچه مخمور بود مستی شد
این چنین بود آن چنان گردید
گرد کنج خراب گشت بسی
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵
بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید
چمن ز حوروشان روضه ی جنان گردید
هوا کریم صفت گشت و ابر گوهر بار
فلک انیس شد و بخت مهربان گردید
به یک دو قطره که از دیده ریخت بلبل مست
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲۳
خطش دمید وبه عشاق مهربان گردید
ازین بهار چه گلهای خوش عیان گردید
هزار تشنه جگر را به آب خضر رساند
خطی که گرد لب لعل دلستان گردید
به چشم رخصت پرواز نامه خواهد داد
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵۹
سبزه در صحن گلستان خط ریحان گردید
نخل شمشاد به هر سوی خرامان گردید
در چمن برگ خزان رونق بستان گردید
ثمر از بید و گل از سرو نمایان گردید
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۳
به سعی یأس نفس خامشی بیان گردید
به خود شکستن دل سرمهٔ فغان گردید
در این زمانه ز بس طبع دون رواج گرفت
عنان کسب کمالات سوی نان گردید
گهر به علت خودداری از محیط جداست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۴
توان اگر همه دور آن آسمان گردید
بهگرد خواهش یک دل نمیتوانگردید
جه حرصها که نشد جمع تا به خود چیدیم
هوس متاعی ما عاقبت دکانگردید
غبار وادی وهم اینقدر هجوم نداشت
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲
نوبهار است و چمن رشک چراغان گردید
مشعل لاله دگر بار فروزان گردید
بلبل گلشن تصویر غزلخوان گردید
ثمر از سرو و گل از بید نمایان گردید
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵
لبت به بوسه اهل هوس نشان گردید
چرا به خاتم جم دیو کامران گردید
خریطه سگ لیلی به گردن مجنون
فتاد و فخر کنان رو به حی روان گردید
شبی ز زلف و رخت ریخت خوی به دامن باغ
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۲ - ورود سر مبارک آنحضرت بر دیر راهب
هاتفی ناگهش ازغیب ثنا خوان گردید
کای دل افسرده همه مشکلت آسان گردید
وجه یزدان چوز احسان بتو مهمان گردید
دیر تو کعبه شد وکفر تو ایمان گردید
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات
چو دامنش ز پی اخذ خون روان گردید
ز زیر دامن او ناف او عیان گردید