دیده عمری به سر روان گردید
به هوا گرد این جهان گردید
به خیالی که روی او بیند
گرد بر گرد این و آن گردید
او نظر کرد دیده روشن شد
نور او هم به او عیان گردید
ذره ای بود و آفتابی شد
این چنین بود آن چنان گردید
خوش نشانی ز بی نشانی یافت
نام گم کرد و بی نشان گردید
هر که آمد به سوی میخانه
واقف از ذوق عاشقان گردید
نعمت الله فتاد در دریا
قطره اش بحر بیکران گردید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره سفر روح و تجلی آن در دنیای وجود است. آغازش به مرور زمان و دگردیسیهای زندگی اشاره دارد که چگونه انسانها در پی آرزوها و خیالات خود به گرد جهان میگردند. با روشن شدن نظر و آگاهی، روح از ذرهای به آفتاب و از بینشان به نشان میرسد. میخانه نماد عشق و عرفان است که افراد را به درک عمیقتری از عشق و وجود خود میرساند. در انتها، به نماد نعمت الهی اشاره میشود که انسان را از قطره به دریا و بینهایت میبرد.
هوش مصنوعی: چشمان من عمری را به سر بردند و در پی اوج و زیر و بم این دنیا گشتند.
هوش مصنوعی: در خیالات خود، چهره محبوب را تصور میکند و در این افکار، به دور خود یا دیگران میچرخد.
هوش مصنوعی: زمانی که او نگاه کرد، چشمها روشن شدند و نور او به وضوح نمایان شد.
هوش مصنوعی: یک ذره کوچک وجود داشت که به وسیله نور آفتاب تغییر کرده و بزرگتر و درخشانتر شد.
هوش مصنوعی: او از عدم وجود نشانهای خوشحال شد، اما در نتیجه نامش را گم کرد و خود را بینشان و گمگشته یافت.
هوش مصنوعی: هر کسی که به میخانه وارد شد، درک و شوق عاشقان را به خوبی فهمید.
هوش مصنوعی: نعمت خداوندی که ابتدا در قالب یک قطره به دریا افتاده بود، به زودی تبدیل به دریایی بیپایان و بیکران شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این و آن بود جمله آن گردید
این چنین بود آن چنان گردید
باز علم بدیع می خوانیم
این معانی از آن بیان گردید
هر که در صحبتم دمی بنشست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.