لبت به بوسه اهل هوس نشان گردید
چرا به خاتم جم دیو کامران گردید
خریطه سگ لیلی به گردن مجنون
فتاد و فخر کنان رو به حی روان گردید
شبی ز زلف و رخت ریخت خوی به دامن باغ
که پر ز سنبل بویا و ارغوان گردید
فتاد سایه تو چون به باغ بر سر سرو
به بندگی تو آزاد از خزان گردید
سپهر بر سر کویت به سالهای دراز
هزار دوره بزد تا که آستان گردید
گدای میکده صد خم به رایگان بخشید
نصیب خسرو اگر گنج شایگان گردید
طپیده بود دل ما به خون ز تیر نظر
دوباره غمزه بر او تیر امتحان گردید
شنید بوی پسر را ز قافله یعقوب
سزد چو گرداگرد کاروان گردید
چه لذتست به طوف حریمت ای کعبه
که خار بادیهات رشک پرنیان گردید
به راه قافله چندان گریست شب مجنون
که راه بادیهاش گم به ساربان گردید
مباد تا که به دربان تو بسازد غیر
نهفته دیده به کوی تو پاسبان گردید
گرفته با سر زلف تو الفت آشفته
قفس به مرغ گرفتار آشیان گردید
مرا ضمان چو بود صاحب الزمان در دهر
چه غم که دشمن خونخوار من زمان گردید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و جذبهای عمیق میپردازد. شاعر از زیبایی و تاثیری که معشوق بر جهان اطرافش دارد، سخن میگوید. او از بوسه و اهتمام اهل هوس میگوید و اینکه چگونه عشق میتواند زندگی را متحول کند. معشوق به خوشبختی و زیباییهای باغ و طبیعت تشبیه میشود. در ادامه، شاعر به ظرافتهای معشوق اشاره میکند و به دلتنگی و غم عشق میپردازد. همچنین، شاعر از نمادهایی چون کعبه و مجنون و لیلی استفاده میکند تا عمق احساساتش را بیان کند. در نهایت، شاعر به احساس ناامیدی و کانونهای عشق اشاره میکند که در برابر سختیها و دشمنیها نیز پابرجا باقی میماند.
هوش مصنوعی: چرا لبت که نشان از آرزوهای دلبران است، به بوسهای نزدیک شد؟ و چرا مانند انگشتر جمشید، که نماد خوشبختی است، به سرنوشت نیک رسید؟
هوش مصنوعی: سگ لیلی به گردن مجنون، زنجیری آویزان کرد و با افتخار به سوی حیاط رفت.
هوش مصنوعی: یک شب، موها و زیبایی تو بر دامان باغ افتاد و آنجا پر از گلهای خوشبو و بنفشه شد.
هوش مصنوعی: سایهات در باغ به درخت سرو افتاد و به خاطر وجود تو، از خزان و نابودی رهایی یافت.
هوش مصنوعی: آسمان سالها در انتظار بوده است که به درگاه تو بیاید و به خاطر تو همواره در حرکت و تلاش بوده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، بیان میشود که کسی که به دنبال خوشی و لذت در زندگی است، میتواند بدون هزینه و به سادگی از نعمتها و زیباییهای زندگی بهرهمند شود. اگرچه ظاهراً کسی که در مقام بالا و ثروت است، میتواند از گنج و ثروت برخوردار باشد، اما در واقع خوشبختی و لذت زندگی به راحتی در دسترس همه قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر نگاه تند و عمیق او به شدت میتپید و حالا تیر آزمایش زیباییاش دوباره ما را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که پسر یعقوب، با توجه به بوی او، از دوری بین سایرین قابل شناسایی است. این نشانههای خاص میتواند نشاندهنده نزدیکی و پیوستگی او به کاروان باشد.
هوش مصنوعی: چه لذتی دارد در گرداب حریم تو، ای کعبه، که خارهای بیابان به زیور پرنیان حسادت میکنند.
هوش مصنوعی: شبانگاهان مجنون به قدری برای قافله اش گریه کرد که سرگردان شد و راه بیابان را برای راهنمایی گم کرد.
هوش مصنوعی: مبادا که کسی غیر از تو، دربانی کند و از دور از کنار تو پاسبانی کند، به گونهای که دیدهاش پنهان باشد.
هوش مصنوعی: من در قفس، غم و اندوه را حس میکنم، و پرندهای که در آن گرفتار است، به یاد تو و زیباییات به شدت آشفته و نگران است.
هوش مصنوعی: وقتی که من صاحب زمان را دارم و به او پناه بردهام، دیگر چه غمی دارم که دشمنان خونخوار در این دنیا وجود دارند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید
چمن ز حوروشان روضه ی جنان گردید
هوا کریم صفت گشت و ابر گوهر بار
فلک انیس شد و بخت مهربان گردید
به یک دو قطره که از دیده ریخت بلبل مست
[...]
خطش دمید وبه عشاق مهربان گردید
ازین بهار چه گلهای خوش عیان گردید
هزار تشنه جگر را به آب خضر رساند
خطی که گرد لب لعل دلستان گردید
به چشم رخصت پرواز نامه خواهد داد
[...]
به سعی یأس نفس خامشی بیان گردید
به خود شکستن دل سرمهٔ فغان گردید
در این زمانه ز بس طبع دون رواج گرفت
عنان کسب کمالات سوی نان گردید
گهر به علت خودداری از محیط جداست
[...]
چو دامنش ز پی اخذ خون روان گردید
ز زیر دامن او ناف او عیان گردید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.