ازرقی هروی » مقطعات » شمارهٔ ۶
اختلاف مزاج تو خوش خوش
ارغوان تو زعفران کردند
چون ز زردی بسان زر گشتی
زیر خاکت چو زر نهان کردند
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
چشم از ره او جدا نکردند
کس را بر او رها نکردند
اوحدی » جام جم » بخش ۷۷ - در بیوفایی جهان و خرسندی به حکم قضا
جاهلانی که کار نان کردند
دین و دنیی چنین زیان کردند
اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۹ - در صفت عارف و عرفان
پشت بر کار این جهان کردند
آن جهان سود و این زیان کردند
عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - ایضا در مدح همو گوید
سپیدهدم علم صبح چون روان کردند
زمهر بر سر آفاق زرفشان کردند
مدبران امور فلک ز راه ختن
به تیرگی ز حبش لشگری روان کردند
به صد لباس برآمد سپهر بوقلمون
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۶
ز شست عشق چو تیر بلا روان کردند
نخست جان من خسته را نشان کردند
کسی که زد قدمی در ره وفاداری
بهر جفا و بهر جورش امتحان کردند
مس وجود دهی کیمیای عشق بری
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰
گهی که آیت حسن تو را بیان کردند
مرا به مسألهٔ عشق امتحان کردند
ز فاش کردن سرّ تو سرفرازان را
همین بس است که سر در سر زبان کردند
مگیر خرده بر اطوار بی دلان کاین قوم
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۱ - در مذمت آن طایفه شقاوت مال که خود را آل نبی و اهل بیت او شمرند صلی الله علیه و علی آله و سلم: و حال آنکه نباشند. قال صلی الله علیه و سلم: لعن الله الداخل فینا بغیر نسب و الخارج عنا بغیر سبب
نسبت خویشتن بدان کردند
گوهر خویش را عیان کردند
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ سوم در ذکر وزرا » ۱۷۳- عبدی بیک
دیده ی آهوان نشان کردند
تیر را میل سرمه دان کردند
عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۱۰۸
تا رنگ من از شراب رهبان کردند
بی رنگی ام آبروی ایمان کردند
صوفی بت هستیم به صد پاره شکست
دردا که تعلقم پریشان کردند
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷
همچو جوهر همه تن دیدهٔ حیران کردند
سخت مستغرقم این آینه رویان کردند
آه چون غنچه به یک جنبش مژگان این قوم
مشت چاک دل ما را به گریبان کردند
غنچه سان بسکه زخوناب جگر لبریزم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۶
خوشخرامان اگر اندیشهٔ جولان کردند
گردش رنگ مرا جنبش دامان کردند
دام من در گره حلقهٔ افلاک نبود
چون نگاهم قفس از دیده حیران کردند
به سراغم نتوان جز مژه برهم چیدن
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۷
ذره تا مسهر هزار آینه عریان کردند
ما نگشتیم عیان هر چه نمایان کردند
بیخودی حیرت حسن عرق آلود که داشت
که دل و دیده یک آیینه چراغان کردند
حسن بیرنگی او را ز که یابیم سراغ
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل چهارم - ترکیببندها » شمارهٔ ۴ - هفت بند نینوایی
به نیزه چون سر سلطان انس و جان کردند
به پای نیزه به سر خاک قدسیان کردند
صدای هلهله چون از سپاه گشت بلند
میان خیمه، زنان حرم فغان کردند
دریغ و درد که از کینه، کوفیان
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۵ - حکایت سفینه غلام
عجب رعایل حال تو امتان کردند
تو را به کرببلا خوب میهمان کردند
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۷ - اعتصاب غذای زندانیان زندان قصر
صد مرد چو شیر، عهد و پیمان کردند
اعلان گرسنگی به زندان کردند
شیران گرسنه از پی حفظ شرف
با شور و شعف ترک سر و جان کردند