گنجور

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثالثة عشر - فی مناظرة السنی و الملحد

 

دوستی هر یک از میانه دل

آشنایان آشیانه دل

همه با یکدگر زاول کار

رفته از کوی شهر و خانه دل

حمیدالدین بلخی
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۴ - در افعال شیطان و سخن گفتن ومکر او فرماید

 

منی دورت کند از خانهٔ دل

شود اینجایگه بیگانهٔ دل

عطار
 

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

ای زلف تو آشیانه دل

روی تو نگارخانه دل

مرغی ست غمت که نیست قوتش

جز آب سرشک و دانه دل

تیری که زشست عشقت آید

[...]

مجد همگر
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲ - در حکمت آفرینش

 

سرای روح کرد این خانهٔ دل

خورای عشق گشت این دانهٔ دل

سلمان ساوجی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۸ - پیغام فرستادن عاشق به معشوق

 

که ای هم جان و هم جانانهٔ دل

غمت سلطان خلوت خانهٔ دل

عبید زاکانی
 

شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

زهی ساکن شده در خانه دل

گرفته سر بسر کاشانه دل

تو آن گنجی که از چشم دو عالم

شدی مستور در ویرانه دل

دلم بی‌تو ندارد زندگانی

[...]

شمس مغربی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

ای رخت شمع تابخانه دل

خلوت خاص تو میانه دل

دل چو در اصبعین تست بچرخ

پس مکن چرخ دل بهانه دل

وه که سیمرغ قاف قربت حق

[...]

کوهی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵۱

 

قدم برون منه از آستان خانه دل

که نقد هر دو جهان است خزانه دل

ز کاسه سر خود فیل مست می گردد

ز خود شراب برآرد زمین خانه دل

سفر به بال و پر موج می کند دریا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۷۰

 

مرو بیرون ز عشرتخانه دل

که می می جوشد از پیمانه دل

شراب و شاهد و ساقی و مطرب

برون آرد ز خود میخانه دل

زمین گیرست سیر آسمانها

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۹

 

دیروز درآمدم به کاشانهٔ دل

بینم که چه می کنی تو در خانهٔ دل

دیدم به بهانه ای تو را از دوری

می خوردی خون دل به پیمانهٔ دل

سعیدا
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۸

 

توئی جان و توئی جانانه دل

توئی ساکن میان خانه دل

منور باشد ای ساقی مدامم

زعکس طلعتت پیمانه دل

دمی از غلغل مینای وصلت

[...]

نورعلیشاه
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

عرش و کرسی و آسمان و زمین

غرقه در بحرِ بی‌کرانهٔ دل

همه در دل چو بی نشان شده‌اند

ندهد هیچ کس نشانهٔ دل

رضاقلی خان هدایت
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مسمطات » مسمط در منقبت حضرت شاه اولیا علی مرتضی روحی و ارواحنا فداه

 

علی‌ست گوهر دریای بی‌کرانه دل

همای عشقش عنقای آشیانه دل

ولایت او دام دل است و دانه دل

ز دست خیمه درویش او به خانه دل

صفای اصفهانی