سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت دوم
طلسم افکن نره دیوان تویی
فروزنده نام ایران تویی
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ - در مدح وزیر صدر جهان
ای صاحبی که صاحب صاحبقران توئی
وندر جهان کسی بهست از جهان توئی
صدری کز او نبازد خلق جهان توئی
بدری که او بنازد بر آسمان توئی
اندر بر سعادت و اقبال دل توئی
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۹ - نعت چهارم
بی قلم از پوست برون خوان تویی
بی سخن از مغز درون دان تویی
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
ای درون جان برون جان تویی
هرچه گویم آن نهٔ هم آن تویی
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
آنچ گویی و انچ دانی آن تویی
خویش رابشناس صد چندان تویی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
هرچه خواهی آن کنی سلطان توئی
در میان جان ما پنهان توئی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
خود طبیب درد بیماران توئی
دردهم هست از تو و درمان توئی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
هرچه خواهی آن کنی سلطان توئی
بر جراحتهای ما درمان توئی
عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام
آنچه دیدی و آنچه بینی آن تویی
خویش را بشناس صد چندان تویی
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
مر مرا در پرده راز جان توئی
کلّ مقصود من از دوجهان توئی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۸
ای خدایی که مفرح بخش رنجوران توی
در میان لطف و رحمت همچو جان پنهان توی
خسته کردی بندگان را تا تو را زاری کنند
چون خریدار نفیر و لابه و افغان توی
جمله درمان خواه و آن درمانشان خواهان توست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶۲
آنکه جان گویند خلقی، آن تویی
وانکه شیرین تر بود از جان تویی
شهر دل ویران شد از بیداد تو
ورچه ویران تر شود، سلطان تویی
در بلای فتنه نتوان زیستن
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۴
خانهٔ تحقیق را ماه شبستان تویی
انفس و آفاق را میوهٔ بستان تویی
از ره صورت ترا آدم خاکیست نام
چونکه به معنی رسی صورت رحمان تویی
مهد سلیمان کشید باد به تاثیر مهر
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۳۶ - چگونگی احوال سام با عاق جادو
مرا گو که سام نریمان توئی
پناه بزرگان ایران توئی
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۰
ای که در اقلیم دلها حاکم و سلطان توئی
جمله عالم یک تن تنها و در وی جان توئی
از که جویم انس دل چون مونس جان یاد تست
با که گویم درد خود هم غایت درمان توئی
گر لب از گفتار بندم هم توئی اندیشه ام
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱ - آغاز
وز آن رو که پیدا و پنهان تویی
به هر چه افتدم چشم دل آن تویی
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۵
ما را چه شک درین که بغیر از تو هیچ نیست
چون دیده ام یقین که نهان و عیان تویی
عالم ز نور روی تو پیدا و روشن است
ظاهر شده بصورت کون و مکان تویی
هم عقل و نفس و روح و عناصر ملائکه
[...]
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳
عشاق را حیات بجانست و جان تویی
جان را اگر حیات دگر هست آن تویی
هر جا مهیست پیش رخت هست ناتمام
ماه تمام روی زمین و زمان تویی
یوسف اگر چه بود بخوبی عزیز مصر
[...]