ای که در اقلیم دلها حاکم و سلطان توئی
جمله عالم یک تن تنها و در وی جان توئی
از که جویم انس دل چون مونس جان یاد تست
با که گویم درد خود هم غایت درمان توئی
گر لب از گفتار بندم هم توئی اندیشه ام
ور بنالم از فراقت همدم افغان توئی
پرده ها انگیختی بر خلق بهر احتجاب
در پس هر پرده دیدم شاهد پنهان توئی
قدرتت چوگان و عالم گوی و میدان لامکان
فارس چابک سوار شاهد میدان توئی
آن و این گفتن مرا عمری حجاب راه بود
چون گشادی چشم من دیدم که این و آن توئی
گرچه ویران شد دل عاشق ز دردت باک نیست
گنج پنهان چون در آن کنج دل پنهان توئی
عاشق و معشوق را ای عشق با تو کار نیست
ناله یعقوب و حسن یوسف کنعان توئی
جان رنجور حسین از تو شفا دارد امید
ای خدایی که مفرحبخش رنجوران توئی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف عشق و حقیقتی عمیق میپردازد که در دلها حاکم است. او به معشوق خود اشاره میکند که در تنهایی و درون هر انسان وجود دارد و درمان دردها و آلام انسانی است. شاعر به قدرت و نفوذ این عشق در عالم اشاره کرده و میگوید که همه چیز در این عشق خلاصه میشود. او از اضطراب و اندوه خود میگوید و بیان میکند که حتی در تاریکی و فراق، وجود معشوق را احساس میکند. نهایتاً، شاعر به این نتیجه میرسد که درد عاشقانه، بیاهمیت است چرا که در دل هر عاشق، گنجی از عشق پنهان وجود دارد و این عشق امیدبخش و مفرح است.
هوش مصنوعی: ای کسی که در سرزمین دلها ruler و صاحب قدرتی، تمام دنیا در نظر تو مانند یک شخص است و در آن وجود تو را میبینیم.
هوش مصنوعی: من به دنبال همدم و مونس دل هستم، زیرا یاد تو برایم بسیار عزیز است. نمیدانم با چه کسی درد دل خود را بگویم، چون تویی که نهایت درمان آلام منی.
هوش مصنوعی: اگر زبانم را از گفتن ببندم، تو همچنان در ذهن من هستی و اگر از دوریات نالیدم، تو همدم اندوه من هستی.
هوش مصنوعی: تو با کشیدن پردهها، مردم را به مخفیکاری و پنهان شدن واداشتی؛ اما در پس هر پردهای که افتاده، من شاهدی رازآلود از تو دیدم.
هوش مصنوعی: قدرت تو مانند چوگان است و جهان، میدانی بدون مکان. تو مانند سوار چابکی در دنیای کارزار حضور داری و شاهد آنجا هستی.
هوش مصنوعی: گفتن از این و آن برای من مانند پردهای بود که بر سر راهم افتاده بود. اما وقتی چشمانم را باز کردم، دیدم که هر آنچه هستی، خود تویی.
هوش مصنوعی: اگرچه دل عاشق به خاطر دردهای تو شکسته و ویران شده، اما نگران نیستم، زیرا در دل من گنجینهای پنهان است و آن تو هستی که در اعماق دل من نهفتهای.
هوش مصنوعی: عاشق و معشوق به عشق نیاز ندارند، زیرا تو همانند یک داستان عاشقانه آنها هستی. تو بیانگر ناله یعقوب و زیبایی حسن یوسف در سرزمین کنعان هستی.
هوش مصنوعی: حسین که در حال تحمل رنج و درد است، از تو، ای خدایی که مایه آرامش و شادابی دلهای رنجور هستی، امید به بهبودی دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خدایی که مفرح بخش رنجوران تویی
در میان لطف و رحمت همچو جان پنهان تویی
خسته کردی بندگان را تا تو را زاری کنند
چون خریدار نفیر و لابه و افغان تویی
جمله درمان خواه و آن درمانشان خواهان توست
[...]
آنکه گردد مبتلای دوزخ حرمان تویی
بینصیب از هر دو عالم صاحب خسران تویی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.