گنجور

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۶ - در فضیلت عدالت

 

عدل تا سایه از جهان برداشت

خوشدلی رخت از این مکان برداشت

سنایی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵

 

دوش چون مرغ شب فغان برداشت

مهر خاموشی از دهان برداشت

صبح سرپوش زر کشیده چرخ

از طبقهای آسمان برداشت

زاغ شب در زمان که پشت نمود

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

تن به مهر تو دل ز جان برداشت

جان امید از همه جهان برداشت

پاسبان صبر بود بر در دل

دزد غم ساز پاسبان برداشت

عافیت وقتی ار چه قاعده بود

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷

 

عافیت رخت از جهان برداشت

مکرمت دیده زین مکان برداشت

آفتابی که خاک را زر کرد

سایه زین تیره خاکدان برداشت

خون روان شد ز چشم من که فلک

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳ - معراج پیغمبر اکرم

 

راه دروازه جهان برداشت

دوری از دور آسمان برداشت

نظامی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - و قال ایضاً یمدح الصّدر السعیّد رکن الدّین مسعود و یلتمس الوظیفه

 

دوش عقلم که ترجمان نست

پرده از پوشش نهان برداشت

گرم در گفتگوی شد با من

مطلعی سرد ناگهان برداشت

سخنی چند در غلاف براند

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

همام تبریزی » مثنویات » شمارهٔ ۲ - در نعت سیدالمرسلین (ص)

 

ظلمت کفر از جهان برداشت

زنگی از آیینه زمان برداشت

همام تبریزی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۳

 

یار ما دل ز دوستان برداشت

مهر دیرینه از میان برداشت

من نخواهم کشید هر چه کند

دل که از وی نمی توان برداشت

دی به تندی بلند کرد ابرو

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷

 

دوش چون چشم او کمان برداشت

دلم از درد او فغان برداشت

حیرت او زبان من در بست

غیرتش بندم از زبان برداشت

بنشینم به ذکر او تا صبح

[...]

اوحدی
 

شاه نعمت‌الله ولی » ترجیعات » ترجیع سوم

 

ترک سرمست چون کمان برداشت

هر کرا بود دل ز جان برداشت

در گمان بودم از خیال میانش

چون کمر بست این گمان برداشت

گفتم ای خسرو وفاداران

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

کلیم » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

گویند ز رخ طره پیچان برداشت

از شاخ گل آشیان مرغان برداشت

او زلف برید یا صبا ز آتش حسن

خاکستر دلهای پریشان برداشت

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۳

 

ملامت از دل بیباک من فغان برداشت

ز سخت جانی من سنگ الامان برداشت

چو بار طرح گرانم همان به میزانش

اگر چه جنس مرا چرخ رایگان برداشت

مرا ز دست تهی نیست چون صدف گله ای

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۴۱

 

ای که گفتی نگاه خیره تو

پرده شرم از میان برداشت:

روی ازان روی می توان گرداند؟

چشم ازان چشم می توان برداشت؟

صائب تبریزی