مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲
ای می لعل راحت جان باش
طبع آزاده را به فرمان باش
روزگار بخست مرهم شو
دردمندم ز چرخ درمان باش
بی تو بیجان تنی است جام بلور
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۹ - در دوازده برج گوید
تو براین مرکز آنِ یزدان باش
خواه کو گوی و خواه چوگان باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
زمین بوسید و گفتا شادمان باش
همیشه در جهان، شاهِ جهان باش
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳
ای دوست مطیع دشمن هجران باش
همخانه عقل و همنشین جان باش
بنمای جمال و کودکی دعوت کن
بفرست خیال و گوش بر مهمان باش
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷
ای دل چو طربناک نهای، شادان باش
جرم تو ز دانش است، رو نادان باش
خواهی نروی ز دست و با خود باشی
مانند پری ز آدمیان پنهان باش
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰
گر مرد رهی ز رهروان باش
در پردهٔ سر خون نهان باش
بنگر که چگونه ره سپردند
گر مرد رهی تو آن چنان باش
خواهی که وصال دوست یابی
[...]
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۰) حکایت بهلول و حلوا و بریان
ترا هرچ او دهد راضی بدان باش
وگر دستت دهد هم داستان باش
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۶) حکایت جرجیس علیه السلام
کسی کز دوستی دم زد تو آن باش
و یا نه، ز دوستان دوستان باش
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
به رغبت بر همهکس مهربان باش
همهکس را چو خورشید جهان باش
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
گرت رازی بود بسته دهان باش
بکس مگشای وهم خامش زبان باش
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
بدو گفتند یاران شادمان باش
که گفتت کز چنین غم سرگران باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۹ - پسر در شرح رموز حقیقت در نفس وجان گوید
حقیقت می بگو و هم عیان باش
چو بابا در نهاد خود نهان باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
دم جان گیر و بیرون جهان باش
حقیقت برتر از عین جنان باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
نشان اینجانگنجد بی نشان باش
حقیقت راز مردان جهان باش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
خدابین باش و راز عاشقان باش
حقیقت برتر از هر دو جهان باش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۸ - در حکایت مجنون و اسرار او فرماید
چو لیلی را ببینی شادمان باش
دمی با او حقیقت رایگان باش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
مگو با کس تو و خاموش جان باش
چو آن گنج ازدم خود تونهان باش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چو عطّار این زمان آهسته جان باش
حقیقت بود پیدا و نهان باش
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵۰
ای دل تو طربناک نئی حیران باش
رنج تو زدانش است و رو نادان باش
خواهی که زدست دیو مردم برهی
مانند پری زآدمی پنهان باش