فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۴ - سخن دقیقی
همی گوید از آسمان آمدم
ز نزد خدای جهان آمدم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۳ - خواندن نصیحت نامه نوش زاد بن جمشید
به هر چند چون شادمان آمدم
سرانجام بینم چه سان آمدم
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱
نیم شب پی گم کنان در کوی جانان آمدم
همچو جان بیسایه و چون سایه بیجان آمدم
چون سگان دوست هم پیش سگان کوی دوست
داغ بر رخ، طوق بر گردن خروشان آمدم
کوی او جان را شبستان بود زحمت برنتافت
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش شانزدهم » بخش ۱ - المقالة السادسة عشره
من درین ره سخت حیران آمدم
همچو بادی سست پیمان آمدم
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۲۳ - الحكایة و التمثیل
سعی آوردم بقربان آمدم
رمی را حای بفرمان آمدم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۸ - مراعات کردن زن شوهر را و استغفار کردن از گفتهٔ خویش
کفر گفتم نک بایمان آمدم
پیش حکمت از سر جان آمدم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را
من غریبم از بیابان آمدم
بر امید لطف سلطان آمدم
همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵
پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آمدم
عاشقان تشنه لب را آب حیوان آمدم
مجلس این قوم را از رنگ و بویی چاره نیست
با رخ گلگون و زلف عنبرافشان آمدم
صورت جانم که هر چشمی نبیند روی من
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰
من دوش بیخود یکنفس در کوی جانان آمدم
بی زحمت تن ساعتی در عالم جان آمدم
هرچ آن حجاب راه بود از پیش دور انداختم
ز آن پس مجرد همچو جان در پیش جانان آمدم
ترسم که نبود پاسبان از حال من آگه شود
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷
دیشب از خود چون مه سی روزه پنهان آمدم
لاجرم همسایه خورشید تابان آمدم
عقل را دیدم سبک سر، یافتم جان را گران
سرو را بگذاشتم در کوی جنان آمدم
پیش ازین پروانه بودم، دوش رفتم پیش یار
[...]
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۲۳ - رزم پیلسم با بیژن و گرفتار شدن بیژن به دست او
من ایدر کنون این زمان آمدم
نه این راه دیده بان آمدم
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مثنوی از برای سرمای زمستان گفته
من از دست سرما به جان آمدم
به درگاه شاه جهان آمدم
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۰
در کدورت خون شدم از خویش شادان آمدم
جسم رفتم در غم او از خود و جان آمدم
همچو آب جو که در گل می نماید خویش را
گرچه گشتم پای تا سر گریه، خندان آمدم
با تن زار از پی آن یوسف مصر جمال
[...]
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۹ - ذکر شهادت سبط مؤتمن حضرت شاهزاده، قاسم بن الحسن علیه السلام
سوی درگاهت به کف جان آمدم
نک ز شه در دست فرمان آمدم
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۱ - ذکر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام
گفت شاها نک به کف جان آمدم
بر بساط عشق مهمان آمدم
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۷ - در شهادت حربن یزید ریاحی
رفته ام گریان و خندان آمدم
رفته ام مور و سلیمان آمدم
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۷۲ - نیایش ناظم کتاب با حضرت عباس و خواستن حاجت خود را از آنجناب
به جان تو کز غم به جان آمدم
تن از اندهان ناتوان آمدم