گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست

برگرد بنده‌وار به گرد مقام دوست

گرد سرای دوست طوافی کن و ببین

آن بار و بارنامه و آن احتشام دوست

خواهی که نرخ مشک شکسته شود به چین

[...]

سنایی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۹- سورة التوبة- مدنیة » ۵ - النوبة الثالثة

 

ای باز هوا گرفته و باز آمده به دام دوست

رنج سفر کشیده و باز دیده خود بکام دوست‌

میبدی
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰

 

این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست؟

تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست

دل زنده می‌شود به امید وفای یار

جان رقص می‌کند به سماع کلام دوست

تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن

[...]

سعدی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

داد باد صبحدم با عاشقان پیغام دوست

برد آرامم به بوی زلف بی‌آرام دوست

خاک می‌گفتم شوم تا در قدمهایش روم

باز می‌گویم نشیند گرد بر اقدام دوست

بارها رفتم به خدمت بر درش بارم نداد

[...]

ناصر بخارایی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲

 

مرحبا ای پیکِ مشتاقان بده پیغامِ دوست

تا کُنم جان از سرِ رغبت فدای نامِ دوست

واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس

طوطی طبعم ز عشقِ شِکَّر و بادامِ دوست

زلفِ او دام است و خالش دانهٔ آن دام و من

[...]

حافظ
 

صوفی محمد هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

 

وه که جانم گشت چون از درد بی آرام دوست

ساقیا لطفی بکن جامی بده با نام دوست

مانده بر بادام چشمانش دهان پسته باز

همچو من افتاده مسکین چون کند بادام دوست

می کنم جان را نثار مقدم میمون او

[...]

صوفی محمد هروی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۱

 

ذره تا خورشید دارد چشم بر انعام دوست

تا که را از خاک بردارد دل خودکام دوست

ماه تابان کیست تا گیرد ازان رخسار نور؟

نیست هر ناشسته رویی در خور اکرام دوست

در کنار لاله و گل دارد آتش زیر پا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۷

 

تا چند بشنوم ز رسولان پیام دوست

گه دل به نامه شاد کنم، گه به نام دوست

عارف ز جام مهر خموشی نیافته است

کیفیتی که یافت دلم از کلام دوست

رحم است بر کسی که ز کوتاه دیدگی

[...]

صائب تبریزی
 

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - علائم و آثار محبت خدا

 

کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست

تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست

دل زنده می شود به امید وفای یار

جان رقص می کند ز سماع کلام دوست

ملا احمد نراقی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۶ - رجوع به بقیه حکایت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام

 

چون شنید از جبرئیل او نام دوست

آمدش در گوش جان پیغام دوست

ملا احمد نراقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۲۰ - تلبیس سوم

 

ولی هست چون قید من کام دوست

بدان ها نپردازم از دام دوست

یغمای جندقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

ما را که بر زبان نبود غیر نام دوست

با غیر هم بیان نکنم جز پیام دوست

ما گوش وقف کرده بغوغای دشمنان

باشد که استماع نمایم کلام دوست

خضر ارزآب چشمه حیوان حیات یافت

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » ضمائم » مثنوی عقل و عشق

 

گوش کن تا گویمت‌ پیغام دوست‌

ای حمام حق‌ نشین‌ بر بام دوست‌

صفی علیشاه
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

آن یکی از «أرنی» مخمور و مست جام دوست

و آن دگر از «لن ترانی» کشته ی پیغام دوست

یک درون از «اصطفا آدم» پر از انعام دوست

یک سر از «وجهت وجهی» پر ز عشق نام دوست

وفایی مهابادی