تا چند بشنوم ز رسولان پیام دوست
گه دل به نامه شاد کنم، گه به نام دوست
عارف ز جام مهر خموشی نیافته است
کیفیتی که یافت دلم از کلام دوست
رحم است بر کسی که ز کوتاه دیدگی
در جستجوی ماه برآید به بام دوست
دشمن به بیقراری من رحم می کند
در خاطرم عبور کند چون خرام دوست
گر میرم از خمار ز دل خون نمی خورم
من کیستم که باده گسارم ز جام دوست؟
هر چند ناقص است شود کار او تمام
افتاد چشم هر که به ماه تمام دوست
در بزم ما به باده و جام احتیاج نیست
ما را بس است مستی ذکر مدام دوست
از داغ غربتش جگر سنگ خون شود
آشفته خاطری که نداند مقام دوست
خون می خورد ز ساغر آب حیات، خضر
خوشتر ز لطف خاص بود لطف عام دوست
ناکامی است قسمت خودکام، زینهار
بر کام خود مباش که باشی به کام دوست
صائب فزون ز باده لعل است نشأه اش
خونی که می خورم ز رخ لعل فام دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان عشق و محبت خود به دوست میپردازد و از ارزشهای روحی و معنوی سخن میگوید. او از تاثیر پیامهای دوستان و معشوقان بر دلش و نیز از خمار و شوقی که به خاطر یاد دوست دارد، صحبت میکند. شاعر اشاره میکند که محبت و یاد دوست برایش از هر شرابی گرانبهاتر است و حتی در غم غربت یا دوری از دوست، همچنان دلش مشغول یاد اوست. به عبارتی، این شعر بیانگر عشق عمیق و وابستگی معنوی به معشوق و اهمیت توجه به زیباییهای معنوی زندگی است.
هوش مصنوعی: چرا باید همیشه پیامهای دوست را از دیگران بشنوم؟ گاهی قلبم را با نامهای که از او میرسد شاد میکنم و گاهی با یاد او خوشحال میشوم.
هوش مصنوعی: عارف از نوشیدن جام محبت به سکوتی دست نیافت که دل من از گفتار دوست به آن حالت رسید.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر نداشتن بینش کافی، برای دیدن زیباییها و محبوبیتها به بام دوستش میرود، سزاوار رحمت است.
هوش مصنوعی: دشمن به ناراحتی من توجهی میکند، اما یاد او که به آرامی میگذرد، مثل یاد دوست محبوبم باعث دلخوشیام میشود.
هوش مصنوعی: اگر از غم و درد دل به آرامش برسم، باز هم از عشق و دوستی چیزی نمیخورم. من کیستم که بخواهم از دوست خود با شراب فاصله بگیرم؟
هوش مصنوعی: هر چند که کار او ناتمام است، اما وقتی که کسی به ماه کامل نگاه میکند، چشمش به زیباییاش روشن میشود.
هوش مصنوعی: در مهمانی ما به شراب و جام احتیاجی نیست، تنها یاد مداوم دوست برای ما کافی است تا به مستی برسیم.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری و جدایی از سرزمینش، دلش سنگی میشود که از اندوه و غم خون گریه میکند. کسی که مقام و منزلت دوست را نشناسد، ذهن و دلش همیشه در آشفتگی خواهد بود.
هوش مصنوعی: خضر در حال نوشیدن آب حیات است و از ساغری که این آب در آن است، مینوشد. در اینجا، او به لطف خاص و ویژه خداوند اشاره میکند که از لطف عموم و عمومیتر دوستش، یعنی خداوند، بیشتر و خوشایندتر است.
هوش مصنوعی: شخص خودخواه و قدرتطلب همواره دچار ناکامی است. پس مراقب باش که فقط به خواستههای خودت فکر نکنی، زیرا این کار میتواند تو را از رضایت و خوشنودی دوستانت دور کند.
هوش مصنوعی: صائب، نشئهای که از باده لعل به من میدهد، بیشتر از خود باده است و این نشئه را من از خون و زیبایی رخ دوست میگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست
برگرد بندهوار به گرد مقام دوست
گرد سرای دوست طوافی کن و ببین
آن بار و بارنامه و آن احتشام دوست
خواهی که نرخ مشک شکسته شود به چین
[...]
این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده میشود به امید وفای یار
جان رقص میکند به سماع کلام دوست
تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن
[...]
کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده می شود به امید وفای یار
جان رقص می کند ز سماع کلام دوست
ما را که بر زبان نبود غیر نام دوست
با غیر هم بیان نکنم جز پیام دوست
ما گوش وقف کرده بغوغای دشمنان
باشد که استماع نمایم کلام دوست
خضر ارزآب چشمه حیوان حیات یافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.