دل آشوب در بند آفاق بود

به خوبی چون ابروی طاق بود

ز زلفش که دلبند عشاق بود

ز زورش که مشهور آفاق بود

آنکه در دور خویش طاق بوَد؟

سوی جفتش کی اتفاق بوَد؟

سکندر که خورشید آفاق بود

به روشن‌دلی در جهان طاق بود

هر دو چشمش فتنهٔ عشاق بود

هر دو ابرویش به خوبی طاق بود

خسروی کاعجوبهٔ آفاق بود

خسروی او علی الاطلاق بود

بر همه زهر و برو تریاق بود

آن عوان پیوند آن مشتاق بود

بزرگی هنرمند آفاق بود

غلامش نکوهیده اخلاق بود

مجمع اردو به الاطاق بود

زانکه الاطاقشان ییلاق بود

در آن دور کو شاه آفاق بود

به فرمان وی چون فلک طاق بود

پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود

مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود

یاد باد آن صحبتِ شب‌ها که با نوشین لبان

بحثِ سِرِّ عشق و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود

پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند

[...]

خلیفه که سلطان آفاق بود

به فرماندهی در جهان طاق بود

سکندر که سلطان آفاق بود

به سلطانی اندر جهان طاق بود

دوش در میخانه جانان همدم عشاق بود

تا سحر غوغای رندان را به جان مشتاق بود

زهره را آورده بود او از سر مستان به رقص

کان صدا اندر خم این گنبد نه طاق بود

گرچه زو صد ناز و از ما بوده صد چندان نیاز

[...]

عالم جان را سماواتی و آفاقی جدا

بود پیش از آن که این آفاق و این نه طاق بود

پیش ازین عهد الست رب میثاق بلی

رمزی از میثاق ما آن عهد و آن میثاق بود

نعمت اللّه نعمتی گسترد خوش از بهر ما

[...]

هرکه را دیدم به دیدار رخت مشتاق بود

حسن رخسار تو از بس شهره آفاق بود

ماه چون روی تو بود ار ماه مشکین زلف داشت

سروچون قدتوبود ار سرو سیمین ساق بود

صفحه ی رویِ تو ، نیکو مستند می شد به حسن،

[...]

بر خلایق عام این میثاق بود

لیک خاص انبیاء ز اشفاق بود

دادن جان گرچه بر ابناء عالم شاق بود

لیک عاشق این هنر را، از ازل مشتاق بود

طاق ابروی تو را نازم که افتاده است طاق

به به از طاقی که جفتش در حقیقت طاق بود

نوش وصل و نیش هجرانت به میزان درست

[...]

ز اهل خساست به جهان طاق بود

منکر بخشایش و انفاق بود