فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
سخن را چون بود وزن و قوافی
نکوتر زآن که پیمودن گزافی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳۹ - فی مناقبهما رحمةاللّٰه علیهما
کوفی اندر طریق دین کافی
شافعی دردِ جهل را شافی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۳ - التمثّل فی احتراق العشق و اظهاره
مرد لافی نه مردِ آلافی
ناف رنگی نه رنگ را نافی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
چون سوسن اگر حریر بافی
دُردی خوری از زمین صافی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۲ - جنگ کردن نوفل با قبیلهٔ لیلی
میکرد چو حاجیان طوافی
انگیخته صلحی از مصافی
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۲) حکایت سلیمان علیه السلام و شادروانش
چنان ملکی عظیمش بود صافی
که قانع بود در زنبیل بافی
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۴) حکایت بشر حافی که نام حق تعالی بمشک بیالود
در اوّل روز میشد بشرِ حافی
ز دُردی مست امّا جانش صافی
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
چو خس بر روی دریا در طوافی
چو غواصی ندانی چند لافی؟
عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
ز خوان و کاسهٔ خود چند لافی؟
ز سودا کاسهٔ سر دار صافی
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲ - در نعت حضرت سید المرسلین(ص)
نباشم جاهل وزن و قوافی
درین شیوه مرا طبعی است کافی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
ز مغزی بیخود و تا چند لافی
زمانی کاسهٔ سردار صافی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در این بحر حقیقت در طوافی
نظر کن در درون بحر صافی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بقدر عقل اینجاگاه لافی
ولی اینجا نگشتستی توصافی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
جدائی نیست هستم بُشر حافی
درون جان ودل در عشق صافی
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۶۲ - در بیان آنکه چون ولد از قیل و قال عقلی و نقلی بگذشت جان او چون دریا به جوش آمد و امواج سخن از دل او جوشیدن گرفت
آب و گل از عمل شود صافی
همچو نادان ز عاقلی کافی
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴۵
سرا فاضل آفاق رکن ملت و دین
توئی که زبده اسلاف و فخر اخلافی
هر آن رموز کز آن عین عقل قاصر ماند
کند حقایق آن را بیانت کشافی
چگونه گوهر و صفت بسلک نظم آرم
[...]