گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا

 

می‌شمارم برگهای باغ را

می‌شمارم بانگ کبک و زاغ را

مولانا
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای رفته رونق از گل روی تو باغ را

نزهت نبوده بی رخ تو باغ و راغ را

هر سال شهر را ز رخت در چهار فصل

آن زیب و زینت است کزا شکوفه باغ را

در کار عشق تو دل دیوانه را خرد

[...]

سیف فرغانی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

از عقل نیست پیش تو رفتن چراغ را

آن به که روغنی بچکاند دماغ را

بر رو مپیچ سلسلهٔ زلف عنبرین

بر عارض تذرو مه پرٌ زاغ را

ای باد اگر به بردن جانت رسالت است

[...]

ناصر بخارایی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - مقام سخن

 

رنگ جوانی دهم این باغ را

جامه طاووس دهم زاغ را

عرفی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۰

 

حاجت به خون گرم جگر نیست داغ را

روغن ز خود بود گهر شبچراغ را

نشکفته است غنچه پیکان ز خون گرم

می چون کند شکفته من بی دماغ را؟

مرغی که ناله اش نبود آشنای درد

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » فرهنگ نامه » بخش ۱۲ - در نصیحت و بی وفایی دهر گوید

 

چو با کبک پوید، ره راغ را

تک خود فرامش شود زاغ را

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۱ - مثنوی صفیر دل

 

ازین رشحه، خرّم کنم داغ را

طراوت ز شبنم دهم باغ را

حزین لاهیجی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

بیرون ز سینه طرح مینداز داغ را

چشمی بد است رخنهٔ دیوار باغ را

در موسمی که لاله قدح پر ز خون کند

حیف است بی شراب گذاری ایاغ را

بس جستجوی یار که کردم ز هر دیار

[...]

سعیدا
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۹ - در مدح حضرت امام حسن عسکری(ع)

 

نفوذ جیر تمور سوخت دل باغ را

به لاله تا حشر ساخت وقف جگر داغ را

کرد بسم سموم سرمه صفت راغ را

کوره حداد کرد دکه صباغ را

صامت بروجردی