گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵۳ - نکتهٔ موزون

 

جایی که من نشینم بیکار کی نشینم

یا خطکی نویسم یا بیتکی تراشم

خطی نه سخت نیکو زیبا خطی به لابه

زین شعرکی نه نیکو بل شعرکی بهاشم

انوری
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی

 

در پای تو به که مرده باشم

تا زنده و بی‌تو جان خراشم

نظامی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

ابا تو این زمان راز است فاشم

ندانم من کیم ذات تو باشم

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۱

 

عشق آمد و گفت تا بر او باشم

رخسارهٔ عقل و روح را بخراشم

میامد و من همی شدم تا اکنون

این بار نیامدم که آنجا باشم

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶

 

نه روی و رهی که با تو باشم

نه سیم و زری که بر تو پاشم

اعجوبه ی روزگار ماییم

من خود به تعجبات فاشم

باشد که به هیچ وجه آیا

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۱۸ - ملول شدن روز و آخرین پاسخ او به شب

 

همه بگذار‌، از که کم باشم‌؟

شاہ شمس است من لقب تاشم»

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸۲

 

ز عشقت من خسته جان می خراشم

چگونه ز هر دیده خونی نپاشم؟

به یک جرعه ای، ساقیا، جمله زهدم

کزین بیشتر می نیرزد قماشم

سر گنج شاهان ندارم، مرا بس

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۲

 

به ناخن سینه خود می خراشم

ز دل جز حرف عشقت می تراشم

بسی گمنام تر بودم ز ذره

بدینسان مهر رویت ساخت فاشم

نباشد عیش من جز یاد آن روی

[...]

جامی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۰ - رفتن خسرو به خشم از پیش شیرین

 

سخنهایی که لعلت گفت فاشم

بس است آنها مرا تا زنده باشم

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد

 

بگو تا کی ز خود من، من تراشم

مدد کن تا درین ره من نباشم

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد

 

بدین دیوانه گر گویند فاشم

مرا بگدار تا دیوانه باشم

سلیمی جرونی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸

 

به بازار محشر، من و شرمساری

که بسیار، بسیار کاسد قماشم

بهائی، بهائی، یکی موی جانان

دو کون ار ستانم، بهائی نباشم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

ببازار محشر من و شرمساری

که بسیار بسیار کاسد قماشم

بهائی بهای یکی موی جانان

دوکون ار ستانم بهائی نباشم

شیخ بهایی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰۴

 

جنون ذره‌ام در ساز وحشت سخت قلاشم

به خورشیدم بپوشی تا به عریانی‌ کنی فاشم

گوارا کرده‌ام بر خویش توفان حوادث را

به چندین موج چون اجزای آب از هم نمی‌پاشم

نشستی تا کند پیدا غبار نقش موهومی

[...]

بیدل دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

به بازار محشر من و شرمساری

که بسیار بسیار کاسد قماشم

بهائی بهای یکی موی جانان

دو کون ار ستانم بهائی نباشم

رضاقلی خان هدایت
 

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ منظومهٔ «بستان ماتم» » شمارهٔ ۱

 

چرا رخ را به نومیدی خراشم

من از ابلیس مجرم تر نباشم

الهامی کرمانشاهی
 
 
۱
۲