×
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲
بخندید و گفت اینک آراستم
بدانگه که از خواب برخاستم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
چو گفتار دهقان بیاراستم
بدین خویشتن را نشان خواستم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
اگرهرگز این آرزو خواستم
ز یزدان وبردل بیاراستم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱۰ - نامه کسری به هرمزد
به دین من تو را نیکویی خواستم
به دانش دلت را بیاراستم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۸
چرا من بتو دل بیاراستم
ز گیتی تو را نیکویی خواستم
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۸
من اکنون چو کین پدر خواستم
جهانی به خوبی بیاراستم
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۹
ز دشمن چو کین پدر خواستم
به داد و به دین گیتی آراستم
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۵
کنون من چو کین پدر خواستم
جهان را به پیروزی آراستم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر
که من از پی کین او خاستم
به کینش زبان را بیاراستم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۶ - پاسخ دادن بهو مهراج را
چو رفت او بجایش ترا خواستم
شهی دادمت کارت آراستم
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۷ - نامه فرستادن زال زر به نزدیک ارجاسپ گوید
من امروز گز خواب برخاستم
ز یزدان دادار این خواستم